Abstract:
انقلاب اسلامی ایران ریشه در سطح بنیادین فرهنگ دینی دارد. به همین دلی ل بای د کانون مولد همدلی پایدار را در ظرفیت هاي نهفته در مبانی فرهنگی آن جست وجو کرد. دستیابی به این هدف، بدون شناخت عوامل مخل فرهنگ انقلاب در تولید همدلی پایدار و رفع آن امکان پذیر نیست. این نوشتار، با روش تحلیلی برخی از این عوامل را از زاویه اقتصاد وابسته به نفت بررسی کرده است. یافته هاي تحقیق نشان می دهد که اقتصاد وابسته به نفت، از عوامل مهم عدم بی عدالتی » به « بی عدالتی اجتماعی » توازن توسعه اقتصادي و عدالت اجتماعی است که خود زمینه ساز سرایت احساس مانع ،« فضل فرهنگی » به « فضل تکنیکی » عامل تعمیم ،« پیدایش سوء ظن شبه سازمان یافته » و « خداوند است. راهکار اساسیِ کاهش این آثار، راهبرد اقتصاد « تولید همدلی پایدار » و « گفتمان سازي علوم انسانی - اسلامی » مولد، مقاومتی و متکی به سطح بنیادین فرهنگ اسلامی و حرکت در راستا ي ایجاد توازن میان توسعه اقتصادي و عدالت اجتماعی و ایجاد سازواري میان سطوح نمودین و بنیادین فرهنگ بومی براي تحقق همدلی پایدار است.
The Islamic Revolution of Iran is rooted in the consistent standard of religious culture. Therefore، the development of deep empathy must be sought in the hidden capacities of its cultural foundations. Achieving this goal would be possible only by identifying and eliminating the factors that hinder the development of deep empathy in the culture of the Revolution. Using an analytical method، this paper examines some of these factors in the context of of oil-dependent economy. The research findings show that oil-dependent economy is one of the important factors contributing to the imbalances in economic development and social justice، and thus creating a feeling of "social injustice" to the "injustice of God" and " emergence of a semi-organized mistrust "، generalization about considering " technical grace " as a " cultural grace”، and a barrier to " opening a dialogue on Islamic- human sciences "and" development of deep empathy ".The basic strategy for reducing these effects is building a generative and resistive economy dependent on the fundamental standaed of Islamic culture ، seeking to strike a balance between economic development and social justice and creating compatibility between the fundamental standard and superficial standard of the native culture to develop deep empathy.
Machine summary:
راهکار اساسی کاهش این آثار، راهبرد اقتصاد مولد، مقاومتی و متکی به سطح بنیادین فرهنگ اسلامی و حرکت در راستای ایجاد توازن میان توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی و ایجاد سازواری میان سطوح نمودین و بنیادین فرهنگ بومی برای تحقق همدلی پایدار است.
به طور مشخص مسئله نوشتار پیشرو، بررسی پارهای از آثار مخرب اقتصاد وابسته به نفت، بر سطح نمودین فرهنگ انقلاب اسلامی و سرایت آن به سطح بنیادین و ماهیت فرهنگی انقلاب، به عنوان کانون مولد همدلی پایدار است.
سیره نبوی در ایجاد هماهنگی میان سطوح نمودین و بنیادین فرهنگ</H3> به نظر میرسد، تأکید قرآن کریم بر همراهی ایمان و عمل صالح در آیات فراوان، در بعد کلان نوعی تأکید بر حفظ انسجام و تعادل، میان سطوح بنیادین و نمادین فرهنگ است، به ویژه اینکه در برخی از آموزههای دینی در کنار معرفت قلبی، دو ساحت گفتار و کردار انسان نیز به عنوان بخشی از ایمان معرفی شده است (نهجالبلاغه، 1380، حکمت 218)؛ دو ساحتی که محسوس و از کانونهای مولد نماد در انتقال مفاهیم فرهنگی و بازتولید و استمرار آنها محسوب میشوند، زمینه تعادل میان این دو سطح را فراهم میکنند.
اما راهکار مقابله با این مسئله، توجه راهبردی به اقتصاد مولد، مقاومتی و متکی به سطح بنیادین فرهنگ انقلاب اسلامی و در پی آن، حرکت جدی حساب شده و هوشمندانه در راستای ایجاد توازن میان توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی برای ایجاد هماهنگی هرچه بیشتر میان سطوح نمادین و بنیادین فرهنگ بومی و تولید همدلی پایدار است.