Abstract:
بررسی چگونگی روابط میان یک متن با متن/متنهای دیگر از مباحثی است که در حوزه نقد، از جمله ادبیات تطبیقی قرار میگیرد. متنهای آستانهای از بخشهای ترامتنیت به حساب میآیند و مناسبات درون و بیرون متن را تبیین میکنند.
«متنهای آستانهای» از اصطلاحاتی است که از دل مناظرهها در محافل ادبی فرمالیستها، ساختارگراها و بینامتنیها بر آمد و با عنوان پیرامتن(ها) [paratext(s)] نیز شناخته میشود. این متنها، عامل یا عوامل تاثیرگذار و سازنده بیرون از متن است که باعث ایجاد انگیزه شده، منجر به خلق و شکلگیری اثر میشود؛ مخاطب را به دنیای درون متن دعوت میکند و او را با زوایای پنهان زندگی، محیط، روابط اجتماعی و احوال نویسنده بهتر آشنا میکند؛ در حقیقت، این متون، آستانههایی است که مخاطب برای ورود به جهان درون متن باید از آن گذر کند. از این رو، توجه به متنهای آستانهای وستانهایو دو دریافت آنها میتواند بسیاری از نقاط تاریک و پنهان جهان متن را روشن کند و یا پاسخ پرسشها و ابهاماتی که در مورد اثر، خالق آن و زندگی او وجود دارد بیابد.
نگاهی کوتاه به متون ادبی نشان میدهد که بخشهایی از متن، به ویژه در دیباچهها، وجود دارد که در ساختار متون از بخشهای ثابت بوده و همیشه وجود دارد مانند «در توحید باریتعالی»؛ در «نعت پیامبر و اولیا»؛ «سبب تالیف» اثر. در این مقاله ضمن معرفی متنهای آستانهای، با آوردن نمونههایی، ارتباط این متنهای آستانهای با ادبیات تطبیقی بررسی و نشان داده میشود که عناصر و عوامل بیرون از متن هم در شکلگیری یا به طور کلی در آفرینش اثر ادبی نقش انکار ناپذیر دارند.
Machine summary:
مسأله و سوال هاي پژوهش اين مقاله نخست در پي تبيين متن هاي آستانه اي و نقش آن ، سپس بيان ارتباط آن با ادبيات تطبيقي برآمده و رابطه ميان جهان بيرون و درون متن را به کمک پيرامتن ها بررسي ميکند تا معلوم گردد که آيا پيرامتن (ها) در شکل گيري اثر ادبي مؤثر است يا خير؟ در صورت مثبت بودن پاسخ ، چگونه و به چه ميزان ؟ بنا بر نقش متن هاي آستانه در به وجود آمدن اثر، توجه به آن ها ميتواند دست کم در حل برخي مسائل و پرسش هاي بي پاسخ مانده در حوزه دانش ادبيات به ويژه تاريخ ادبيات ياري رسان باشد و نيز اهميت و تأثير عامل يا عوامل برون متن را در شکل گيري يک اثر ادبي/ هنري روشن کند.
٢. پيشينه تحقيق امروزه در ايران ، پژوهش در ادبيات تطبيقي به ويژه در حوزه درون متني و مطالعات بينامتني دروني، به گونه اي اميداوارکننده پيش ميرود و نشريات تخصصي هم در اين باب در حال گسترش است ؛ ليکن همان روندي را طي ميکند که در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در اروپا طي شد؛ يعني با چالش و پرسش هايي مواجه است که هنوز هم پوشيدگي و پيچيدگي آن برطرف نشده است ؛ البته توغل در اصل موضوع روابط ادبي ميان متون از ديدگاه تاريخي و مقايسه هاي بينامتني تا حدود زيادي ، پژوهشگران را از توجه به مسائل مرتبط و با اهميتي مانند بررسي مسائل و عوامل برون متني باز داشته است .