Abstract:
در مقاله حاضر، نویسنده با بیان اینکه پس از حدود یک قرن فترت در شعر سدة نهم، سبک هندی حرکت تازه
ای را در شعر و به تبع آن در زبان فارسی پدید آورد، به جستجوی عوامل این نو شدگی در شعر نظیری - به عنوان یکی از نمایندگان برجستة این سبک- می پردازد و از طریق بررسی 200 غزل وی و جمع آوری نمونه های متعددی از این نوع تحولات زبانی و تجزیه و تحلیل ساختاری آ نها، نشان می دهد که شاعر چگونه در شعر خود تلاش می کند تا زبان شعرش را با مضامین نو همگام کند؛ به عبارتی، چون شاعر برای بیان مضامین تازه نیازمند زبان ی تازه است، راه های مختلفی از قبیل واژه سازی، تغییر در کاربرد کلمات رایج، معادل سازی، وام گیری از زبان محاوره، ساخت ترکیب های غنی شده و خروج از هنجارهای دستوری زبان را می آزماید. برخی از این شیوه ها مانند واژه سازی و تغییر در کاربرد کلمات رایج، زبان شعر وی را غنی تر می سازد، اما برخی دیگر نظیر خروج از هنجارهای صرفی و نحوی اغلب با موفقیت همراه نبوده، سبب ابهام و سستی زبان شعری او می گردد.
Machine summary:
"بررسی زبان در غزل نظیری نیشابوری (١٠٥-٨٣ مجله علوم ادبی ) تاریخ دریافت ١٣٩٤/١٠/١٥ تاریخ پذیرش ١٣٩٥/٠٤/٣٠ 1 عصمت خوئینی چکیده در مقاله حاضر، نویسنده با بیان اینکه پس از حدود یک قرن فترت در شعر سدة نهم ، سبک هندی حرکت تازه ای را در شعر و به تبع آن در زبان فارسی پدید آورد، به جستجوی عوامل این نو شـدگی در شـعر نظیـری - بـه عنـوان یکی از نمایندگان برجستة این سبک - می پردازد و از طریق بررسی ٢٠٠ غزل وی و جمع آوری نمونه هـای متعـددی از این نوع تحولات زبانی و تجزیه و تحلیل ساختاری آنها، نشان می دهد که شاعر چگونه در شعر خود تلاش می کنـد تـا زبان شعرش را با مضامین نو همگام کند؛ به عبارتی ، چون شاعر برای بیان مضامین تازه نیازمنـد زبـانی تـازه اسـت ، راه های مختلفی از قبیل واژه سازی ، تغییر در کاربرد کلمات رایـج ، معـادل سـازی ، وام گیـری از زبـان محـاوره ، سـاخت ترکیب های غنی شده و خروج از هنجارهای دستوری زبان را می آزماید.
دراغلب موارد مطابق با الگوهای صرفی زبان فارسی بـه سـاخت واژه مـی پـردازد؛ نوآوری وی در این گونه مـوارد نـه در خلـق الگوهـای جدیـد، بلکـه نـوآوری در ترکیـب عناصر رایج است ؛ یعنی از واژگان و "وندهای " موجود بهره می برد و ترکیبـاتی مـی سـازد که ماحصل آن در زبان متداول نیست ؛ زیرا چنان که می دانیم زبان همیشه از تمام ظرفیت هـا و امکانات صرفی خود برای ساخت واژه اسـتفاده نمـی کنـد؛ مـثلا در زبـان فارسـی پسـوند "وش " به اسم اضافه می شود و صفت می سازد مانند:"مهوش " ؛ اما مثلا کلمة "گلوش " که همان ساخت را دارد در زبان فارسی رایج نیست ."