Abstract:
از دهه 1990 به این سو، تعارضات و شکافهای سیاسی و اجتماعی عمدتا شکل هویت بنیاد قومی، مذهبی و منطقهای- محلی یافته و از حالت صرفا طبقاتی خارج شده اند. به تاثیر از پدیده های همچون جهانی شدن و انقلاب ارتباطات، هویتها و کنشگران غیر طبقاتی، آگاه تر و سیاسی ش در این تحقیق، نگارندگان با روش تحقیق تبیینی- علی و با رویکرد جامعه شناختی سیاسی-تاریخی در صدد ارائه پاسخ تحلیلی به این پرسش هستند: از منظر شکافهای اجتماعی و بحران های مرتبط با آن، بحران و جنگ داخلی سوریه ریشه در چه عواملی دارد؟ فرضیه تحقیق آن است که: از منظر یاد شده، بحران و جنگ داخلی سوریه ریشه در عواملی همچون: بحران هویت، نارضایتی ها و سیاسی شدن هویت های مذهبی (عمدتا سنیهای در اکثریت) و تا حدی هویت های قومی (کردها)، بحران دولت سازی و مشروعیت و در نهایت، ظهور جریان تکفیری- سلفی داعش دارد. یافته کلی در این تحقیق آن است که بحران هویت و مشروعیت ریشه دار و عدم دولت سازی فراگیر با حضور همه گروه بندی های قومی و مذهبی در قیام هویت های قومی و مذهبی به ویژه جمعیت سنی مذهب در سوریه در سال 2011 موثر بودند اما با دخالت منفی کنشگران منطقه ای و فرامنطقه ای، ناشکیبایی حکومت بشار اسد و چیرگی رهبران و جریانات قدرت طلب و تکفیری، این حرکت به سرعت از جنبش اجتماعی با ماهیت اصلاح طلبانه منحرف شده و به سمت آشوب و جنگ داخلی سوق یافت.
Machine summary:
یافته کلی در این تحقیق، آن است که بحران هویت و مشروعیت ریشهدار و عدم دولتسازی فراگیر با حضور همه گروهبندیهای قومی و مذهبی در قیام هویتهای قومی و مذهبی، بهویژه جمعیت سنیمذهب در سوریه در سال 2011 مؤثر بودند اما با دخالت منفی کنشگران منطقهای و فرامنطقهای، ناشکیبایی حکومت بشار اسد و چیرگی رهبران و جریانهای قدرتطلب و تکفیری، این حرکت بهسرعت از جنبش اجتماعی با ماهیت اصلاحطلبانه، منحرف شد و به سمت آشوب و جنگ داخلی سوقیافت.
در سال 2011، بیداری اسلامی یا جنبش اجتماعی- انقلابی در بستری از نارضایتیهای سیاسی، هویتی، قومی، زبانی و مذهبی ریشهدار رویداد؛ سوریه، یکی از کشورهایی بود که بهدنبال وقوع انقلاب در تونس، به سمت بحران و جنگ داخلی رفت؛ در این کشور، ابتدا اعتراض و کنش جمعی در شکل راهپیمایی مسالمتآمیز برای اصلاحات سیاسی بود اما به دلایلی مانند «سرکوب معترضان در درعا، نقشآفرینی ویرانگر کنشگران و رهبران سنیمذهب و سلفیهای تندرو، دخالت منفی قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای و ظهور و گسترش جریانهای تکفیری» سببشدند که این کشور به سمت جنگ داخلی تمامعیار سوقیابد.
البته در ظهور و تشدید بحران سوریه، نباید نقشآفرینی منفی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای نادیدهگرفتهشود اما در این پژوهش، باور بر این است که تحلیل نقش این عوامل نمیتواند بدون توجه به شکافها و تعارضهای هویتی مذهبی- قومی صورتگیرد و چون پرداختن به نقش همه این عوامل از حوصله و سقف کمی این مقاله، خارج است، در این نوشتار تلاششده که موضوع بحران و جنگ داخلی در سوریه با تمرکز بر رویکرد جامعهشناختی سیاسی-تاریخی با استفاده از نظریههای شکافهای اجتماعی و بحران دولت- ملتسازی بررسیشود؛ روش تحقیق نیز از نوع تبیینی و تحلیلی است.