Abstract:
نظریۀ صدور یکی از راهحلهای ارائه شده در فلسفۀ اسلامی برای تحلیل رابطۀ علیّت است که ریشه در فلسفۀ نو افلاطونی دارد. در سخنان ابنسینا اثبات صدور به صورت منقح بیان نشده و گاهی مبتنی بر «ضرورت عدم تخلف معلول از علت تامه»، و گاهی مبتنی بر «وجوب علّی» است. نوشتار حاضر توضیح میدهد که ابنسینا، نظریۀ صدور را تنها بر اساس الگوی جدید «وجوب علّی» اثبات نموده است. استدلال ابنسینا ناظر به تحلیل رابطۀ وجودی علت و معلول است که منجر به تولید مفهوم «امکان ذاتی» برای معلول میگردد و بر این اساس، متعلَّق ایجاد را تنها به ممکن بالذات اختصاص میدهد. از اینرو، ممکن بالذات ایجاد نمیشود مگر آنکه از سوی علتی که متصف به وجوب ذاتی است، وجوب بالغیر یافته و از حالت امکان خارج گردد. بنابراین، پیوند ایجاب و ایجاد، تنها عامل تحقق ممکن بالذات خواهد بود.
The theory of emanation (ṣudur) is one of the solutions proposed in the Islamic philosophy for the problem of causation relation. This theory originates from the Neo-Platonist philosophy. In Avicenna’s works، this theory is sometimes based on the ‘determination of the effect by its adequate cause’، and sometimes on the notion of ‘causal necessity’. This article shows that Avicenna has argued for the theory of emanation based on a new model he provides for the latter notion. Avicenna discusses a new analysis for the relation between cause and effect according to which effect should be ‘possible by itself’. He argues that a being which is possible by itself does not come to existence unless it is necessitated—i.e.، it comes out of the mere possibility—by some other thing that is ‘necessary by itself’. Therefore، ‘necessitation’ plays the most crucial role in bringing something that is possible by itself to existence.
Machine summary:
"ابن سینا با ارائه نظریه صدور، مجموعه منسجمی از مفاهیم فلسفی را تولید، و میان آنها پیوند منطقی برقرار نموده است ؛ از آنجا که کاربرد نظریه صدور در سرتاسر فلسفه سینوی ، برجسته است و تأثیر آن در حوزه های مهمی مانند متافیزیک و هستی شناسی ، آشکارا به چشم می خورد، نمی توان در یک مقاله به بررسی تمام جوانب نظریه یادشده پرداخت ؛ از این رو در این نوشتار تلاش می شود تا تنها بر رابطه «ضرورت علی » با نظریه صدور تمرکز گردد.
برای فهم کردن امکان ذاتی و مفاهیم مرتبط با آن مانند واجب بالغیر، باید دو مبنای مهم را در نظر داشت : مبنای نخست مبتنی بر تمایز نهادن متافیزیکی میان وجود و ماهیت است که راه ورود مفهوم وجود به حوزٔە فرامادی را هموار می نماید و امکان نظریه پردازی در مورد واجب الوجود را فراهم می کند؛ و مبنای دوم نیز مبتنی بر مواد ثلاث فلسفی است که طبق آن ، تمام ماسوای واجب الوجود به عنوان موجودات امکانی در نظر گرفته می شوند که همواره از ناحیه ذات ، محتاج به علت بیرونی هستند و علت بیرونی چیزی جز واجب الوجود نیست ."