Abstract:
مقاله حاضر با طرح این پرسش که چرا تبریز شهری بدون گداست، درصدد درک دیدگاه و کنش شهروندان تبریزی درباب پدیده تکدیگری و ویژگیها، تعاملها و پیامدهای ناشی از این پدیده است. روش تحقیق کیفی است و به طور خاص از نظریه زمینهای براساس نمونهگیری هدفمند استفاده شده است. یافتهها درقالب مدل زمینهای نهایی متشکل از دوازده مقوله تشریح شده اند که عبارت اند از: فرهنگ کمک رسانی، نهادینگی فرهنگ کار، بستر مناسب اقتصادی، اهمیت شان اجتماعی، روحیه قومگرایانه، حس مسئولیتپذیری، ناکارآمدی سازمانهای رسمی/ حکومتی متولی پوششدهی نیازمندان، نگرش منفی به گدایان، وجود نظامهای حمایتی مردم نهاد و اعتماد مردم به آنها، کنش مقابلهای، رفع معضل تکدی و بهبودی محیط شهری. این دوازده مقوله حول مقوله هسته «فرهنگ مقابلهای» شکل گرفته اند.
Machine summary:
"این موقعیت در تبریز درکنار فرهنگ و روحیه کاری مردمان شهر، مکمل یکدیگر است و راه تکدیگری را سد میکند؛ چراکه بذر تمایل به تلاش وکار در خود مردم به صورت بالقوه وجود دارد و کثرت فرصتهای شغلی اشتغال افراد را امکانپذیر میکند.
میتوان گفت وجود چنین مؤسساتی سهم بسیار زیادی در مواجهه با تکدیگری و متکدیان در تبریز دارد و یکی از عوامل بسیار مهم در رفع این معضل اجتماعی است؛ زیرا مردم براینباورند که نیازمندان واقعی از جانب این مؤسسات حمایت میشوند و درنتیجه، دلیلی برای گداییکردن وجود ندارد.
همانطور که در تشریح و تفسیر مقولات گفته شد، نگرش مردم تبریز درباب متکدیان منفی بوده است و هیچ شأن و جایگاهی برای آنها قائل نیستند و براساس همین دیدگاه منفی با گدایان برخورد تندی دارند و آنها را از نظر اجتماع طرد میکنند؛ اما، این فرهنگ بعد مثبتی نیز دارد و آن تلاش عمومی مردم و نهادهای مردمی برای حل مسئلة تکدیگری است.
بهطور خلاصه، میتوان گفت اگر فقرا و نیازمندانی را که ممکن است به تکدیگری روی آورند به دو دستة بومی و غیر بومی تقسیم کنیم، نگرش منفی، روحیة قومگرایانه و بینش و کنش مقابلهای مردم باعث طرد گدایان غیربومی میشود و راه آنان را سد میکند؛ در مقابل، عناصر فرهنگی، همچون روحیة کار، اهمیت شأن اجتماعی، فرهنگ کمک و بسیاری دیگر از مواردی که به آنها پرداخته شد، از پرورش گدایان بومی جلوگیری میکند و بهاینترتیب، فرهنگ مقابلهای حاکم بر تبریز عاملی است که باعث رفع معضل تکدیگری در شهر شدهاست."