Abstract:
این پژوهش مؤلفههای روایی (زمان دستوری، وجه، صدا) را از دیدگاه ژرار ژنت، در سه روایت از داستان پیر چنگی بررسی میکند. حکایت پیر چنگی، نخستینبار در اسرارالتوحید روایت میشود؛ پس از آن عطار نیشابوری و مولانا آن را با اندک تغییری بازگو میکنند. در این گفتار وجوه تمایز این سه روایت بیان میشود. حکایت پیر چنگی با نام مولانا مشهور شده است. شیوۀ روایتگری و نوع روایت این داستان، در اسرارالتوحید متفاوت است. منوّر از سازوکارهای روایت در سطحی بالاتر از دو روایت دیگر بهره میبرد. تفاوتهای روایی حکایت اسرارالتوحید با دو حکایت دیگر عبارت است از:
ترتیب روایت در این حکایت بهشکل خطی نیست. نویسنده با رجوع به گذشته، داستان را روایت میکند؛ اما دو روایت دیگر کاملاً بهشکل لحظهای و خطی روایت میشود.
فاصله، محصول حضور راوی در روایت است. فاصله در این روایت نسبتاً زیاد است؛ اما در دو روایت دیگر کمترین فاصله مشاهده میشود.
دیدگاه در این روایت کانون درونی (Internally-Focalized) و از نوع «کانون درونی ـ بازنمود همگن» است؛ اما دو حکایت دیگر کانون ندارد و از نوع «بازنمود ـ ناهمگن» است.
راوی حکایت اسرارالتوحید داخل روایت خود است. راوی از شخصیتهای فرعی به شمار میآید؛ یعنی همگن (Homodiegetic) است؛ اما راوی حکایت مولانا و عطار هر دو خارج از روایت خود هستند.
Machine summary:
دیدگاه در این روایت کانون درونی (Internally-Focalized) و از نوع «کانون درونی ـ بازنمود همگن» است؛ اما دو حکایت دیگر کانون ندارد و از نوع «بازنمود ـ ناهمگن» است.
پس از آن، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری آن را در مصیبتنامه روایت کرد و سپس مولانا جلالالدین محمد بلخی در دفتر اول مثنوی معنوی، این حکایت را نقل میکند (فروزانفر، 1362: 22-20).
حکایت پیر چنگی با نام مولانا همراه است؛ اما در این پژوهش نشان داده میشود که شیوۀ روایتگری و نوع روایت در حکایت اسرارالتوحید، متفاوت است.
2. کانون صفرـ بازنمود همگن: در این نوع نیز راوی همانند دانای کل عمل میکند و با شخصیتهای داستان همگن است؛ یعنی جزو شخصیتهای داستان است.
بنابراین دیدگاه این روایت از نوع «کانون صفر- بازنمود ناهمگن»است؛ یعنی راوی همانند دانای کل عمل میکند؛ اما با درون داستان یا شخصیتهای داستان ناهمگن و به عبارتی ناهمسان است؛ به بیان دیگر راوی جزو شخصیتهای داستان نیست.
نتایج بهشرح زیر ارائه میشود: الف) زمان دستوری ترتیب روایت در پیر ربابزن عطار و پیر چنگی مولانا بهشکل خطی و لحظهای است؛ یعنی ابتدا، میانه و پایان دارد؛ اما ترتیب در روایت محمد بن منور متفاوت است؛ بهعبارتی بین داستان و روایت تفاوت وجود دارد.
ب) وجه فاصله در روایت پیر طنبورزن اسرارالتوحید زیاد است؛ زیرا راوی جزو شخصیتهای داستان است.
در پیر ربابزن عطار و پیر چنگی مولانا، کمترین فاصله مشاهده میشود؛ زیرا در هر دو روایت، راوی بیرون از روایت خود است و بهعبارتی جزو شخصیتهای داستان نیست.