Abstract:
این مقاله ارزیابی جدیدی از شرایط حاکم بر مسئله هسته ای جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهد. نویسنده مقاله معتقد است علیرغم نگرانی ها و تردیدهای موجود در میان غربی ها، لازم است آنها وارد یک معامله هسته ای با ایران بشوند. بر اساس معامله مورد نظر نویسنده، ایران غنی سازی اورانیوم بالاتر از 5 درصد را متوقف می-کند، محدودیت ذخیره سازی اورانیوم غنی شده با درصد بالا در داخل کشور را می پذیرد، تعداد سانتریفیوژهای خود را محدود می کند، و برنامه بازرسی های سرزده را میپذیرد. در مقابل، جامعه بین الملل نیز بیشتر تحریم های تجاری و مالی چند جانبه اعمال شده بر علیه ایران را برمی دارد. نویسنده اعتقاد دارد که موضوع هسته ای با غرور ملی ایرانیان گره خورده است و آنها در این زمینه سرمایه گذاری زیادی انجام داده اند و پیشرفت های زیادی را نیز به دست آورده اند. بنابراین، نمی توان انتظار داشت که آنها به سادگی با برچیدن این برنامه موافقت کنند. از طرف دیگر، چنین معاملهای می تواند برای ایالات متحده و متحدان آن یک موهبت الهی تلقی شود. وی می گوید غربی ها باید بدانند که فرصت بدست آمده برای حل یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی خاورمیانه و سیاست خارجی امریکا شاید دیگر تکرار نشود و اگر آنها از این فرصت استفاده نکنند، مجبور خواهند بود از بین دو گزینه «زندگی با ایران هسته ای» و یا «ورود به جنگی دیگر در خاورمیانه برای جلوگیری از آن» انتخاب بکنند.
Machine summary:
زوایای معامله هستهای از هماکنون روشن به نظر میرسد: ایران غنیسازی اورانیوم فراتر از 5 درصد را متوقف میکند، محدودیت ذخیرهسازی اورانیوم غنی شده با درصد بالا در داخل کشور را میپذیرد، تعداد (اما نه کیفیت) سانتریفیوژهای خود را محدود میکند، جداسازی پلوتونیوم را کنار میگذارد، و با برنامه بازرسیهای سرزده معروف به «پروتکل الحاقی» موافقت میکند<FootNote No="14" Text="- این نوعی تصمیمسازی و پیشداوری تحمیلی است که نویسنده تلاش دارد با طرح آن، موضوع را بر سر زبانها بیندازد و با عادی جلوه دادن مسائل هستهای مهم ایران، دامنه خط قزمزهای جمهوری اسلامی ایران را در رابطه با برخی مسائل محدودتر سازد.
<H3>توجه به نگرانیهای امریکا</H3> در مورد این معامله، سه نگرانی اصلی در میان امریکاییها مطرح است: اینکه ایرانیها در معامله تقلب بکنند و همانند کره شمالی جهان را با زرادخانه هستهای خود غافلگیر کنند؛ اینکه حتی در صورت عدم فریبکاری ایرانیها، این معامله به تهران فرصت برخورداری از توانمندیهای هستهای بالقوه را بدهد که روزی ممکن است مورد بهرهبرداری قرار گیرد؛ و سرانجام اینکه رفتارهای بلندپروازانه غیرهستهای ایران (حمایت از تروریسم و تلاش برای بیثبات کردن خاورمیانه) ممکن است باعث شود برخیها با معامله غیرنظارتی به این مسائل مخالفت کنند.
در مورد کره شمالی قبل از سال 2006، در مورد عراق قبل از سال 1991 و در مورد ایران هماکنون اجازه انجام چنین کاری مطرح نیست و این امر باعث شده است هر سه کشور بتوانند در یک دوره زمانی برای ساخت و راهاندازی تاسیسات مخفی هستهای اقدام کنند.