Abstract:
ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺗﺼﻮﯾﺮی زﺑﺎن، ﻣﻌﻨﺎداری ﮔﺰارهﻫﺎی ﻣﺸﻬﻮر ﺑﻪ ﻫﻠﯿﻪ ﺑﺴـﯿﻄﻪ را ﺑـﻪ ﭼـﺎﻟﺶ ﻣـﯽ ﮐﺸـﺪ . اﯾـﻦ ﮔـﺰاره ﻫـﺎ در دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﺗﺮاﮐﺘﺎﺗﻮﺳﯽ ﻧﻪ در دﺳﺘﮥ ﮔﺰارهﻫﺎی اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ و ﻧﻪ در دﺳﺘﮥ ﮔﺰارهﻫﺎی ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ. ﺑﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮ راﺟﻊ ﺑﻪ وﺟﻮد در ﺗﺮاﮐﺘﺎﺗﻮسﺑـ ﺎ دو دﯾـﺪﮔﺎه ﻣﻮاﺟـﻪ ﻣـﯽ ﺷـﻮﯾﻢ . در دﯾـﺪﮔﺎه اول، وﯾﺘﮕﻨﺸـﺘﺎﯾﻦ ﺑـ ﺎ رد ﻣﻌﻨـﺎداری ﮔﺰارهﻫﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ »100 ﭼﯿﺰ وﺟﻮد دارد«، ﻋﺒﺎرت »وﺟﻮد دارد« را در زﺑﺎن ﺑﻪ آن ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺻﯿﻒﮔﺮ ﻫﯿﭻ اوﺿﺎع اﻣﻮری ﻧﯿﺴﺖ، در دﺳﺘﮥ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺻﻮری ﻗﺮار ﻣﯽدﻫﺪ. در دﯾﺪﮔﺎه دﯾﮕﺮ، او ﺑﺎ اراﺋـﻪ ﺗﻮﺻـﯿﻔﯽ از ﻋﺒـﺎرت اﯾـﻦ ﮐـﻪ »ﭼﯿﺰی ﻫﺴﺖ« آن را ﭘﯿﺶ از ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﺣﺘﯽ ﭘﯿﺶ از ﻣﻨﻄﻖ ﻗﺮار ﻣﯽدﻫﺪ. آﻧﭽـﻪ در ﻧﻘﻄـﻪ ﻧﻈـﺮ اول راﺟـﻊ ﺑـﻪ ﮐﺎرﺑﺮد »وﺟﻮد دارد« در زﺑﺎن ذﮐﺮ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﺸﺎﺑﻪ دﯾﺪﮔﺎه راﺳﻞ در ﺑﺎب ﮔﺰارﻫﺎی وﺟـﻮدی اﺳـﺖ اﻣﺎ در ﻧﻘﻄﻪ ﻧﻈﺮ دوم وﯾﺘﮕﻨﺸﺘﺎﯾﻦ در ﺑﺮاﺑﺮ اﯾﺪة راﺳﻞ راﺟﻊ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ »ﭼﯿﺰی ﻫﺴﺖ« ﻣﯽاﯾﺴـﺘﺪ ، آن را ﻏﯿﺮﻗﺎﺑـﻞ ﺗﺄﻟﯿﻒ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﮥ ﮔﺰارهﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻣﯽداﻧﺪ و ﻣﺠﺎز داﻧﺴﺘﻦ ﮐﺎرﺑﺮد اﯾﻨﻬﻤﺎﻧﯽ در ﻣﻨﻄﻖ را ﻋﺎﻣﻞ اﯾﻦ ﺧﻄﺎی راﺳـﻞ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، در ﮐﻨﺎر دﻟﯿﻞ وﯾﺘﮕﻨﺸﺘﺎﯾﻦ در ﻋﺒﺎرت5.53 ﻣﯽﺗﻮان ﻋﺪم اﻣﮑﺎن ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺳﺎزی دوﻗﻄﺒـﯽ از اﯾﻦ ﮐﻪ »ﭼﯿﺰی ﻫﺴﺖ« را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان دﻟﯿﻠﯽ ﺑﺮای رد ﺿﺮورت ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﻧﺸﺎن اﯾﻨﻬﻤﺎﻧﯽ ﻗﺮار داد.
Machine summary:
آنچـه در نقطـه نظـر اول راجـع بـه کاربرد «وجود دارد» در زبان ذکر ميشود به لحاظ نتيجه مشابه ديدگاه راسل در باب گزارهاي وجـودي اسـت اما در نقطه نظر دوم ويتگنشتاين در برابر ايدة راسل راجع به اينکه «چيزي هست » ميايسـتد، آن را غيرقابـل تأليف به وسيلۀ گزارههاي منطقي ميداند و مجاز دانستن کاربرد اينهماني در منطق را عامل اين خطاي راسـل معرفي ميکند.
پرسش اينجا است که گزارههاي وجودي در کدام دسته قرار ميگيرند؟ معنادار، مهمل يا بيمعنا؟ آيا طبق تعريف راسل ميتوان گزارة «چيزي هسـت » را به صورت يک تابع گزارهاي ممکن x=x نوشت ؟ يا بايستي اين گزارهها را نافيِ صورت منطقي و در نتيجه ، مهمل پنداشت ؟ اين مقاله در پي يافتن جايگاه مناسـب گـزارههـاي وجـودي در تلقـي ويتگنشتاين متقدم از زبان و نشان دادن تمايز مهم آن با نگاه راسل است .
دانالد هادسون ٣٧/١:١٣٨٨ Knowledge 119 تلقي ويتگنشتاين متقدم از اين که «چيزي هست »١١٩ حامد زماني پزوه، حسين واله چه گونه جمله اي است ؟ ابتدا به نظر ميرسد که نه تناقض باشد و نه همـانگويي، چـون جملـه اي مثل «١٠٠ شيء وجود دارد» شبيه جمله اي مثل «١٠٠ کتاب وجود دارد» است ، گـويي ماننـد آن جمله ، ادعايي در مورد جهان ميکند.
راسل ١٠٤:١٣٨٨ ١٢٢ شناخت 122Early Wittgenstein’s View about: “There is Something!” Hamed Zamani Pozve-Hosein Valeh وجودي اين است که محتواي اين گزاره يعني x=x به هيچ تأييدي براي صادق بودن نياز نداشته باشد و تنها چيزي که صدق کل گزاره را فراهم ميآورد، امکاني بودن آن و نياز به تجربـه بـراي تأييد وجود دست کم يک چيز باشد که به عنوان مؤلفه در اين گزاره وارد ميشود.