Abstract:
ظهور داعش در معادلات سیاسی خاورمیانه در طی سالهای بعد از شروع انقلابهای عربی منجر به شکل گیری و تعمیق منازعات در دولتهایی دچار بحران از جمله سوریه و عراق شده است. همچنین، علی رغم پایان حیات سیاس داعش در پایان سال با از دست دادن قلمروی سیاسی اش در پایان 2017 در عراق و سوری ، منازعات قومی – مذهبی همچنان مشخصه اصلی محیط سیاسی دولت های دچار بحران است، که نشان دهنده اثر گذاری نهادینه شده این جریان سیاسی بر فرایندهای سیاسی منطقه است.در این راستا، این سوال اساسی قابل طرح است که، داعش چگونه بر فرایندهای سیاسی خاورمیانه تاثیر گذار بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که، داعش متاثر از احیا و گسترش مفاهیم راست کیشی دینی، ناسیونالیسم دینی را به متغیر اصلی در دولت های دچار بحران تبدیل نموده است. از طرف دیگر، کمشکش قومی- مذهبی برای تصرف سرزمین، منجر به اهمتی یافتن متغیر ژئوپلیتیک در منازعات سیاسی قومی- مذهبی شده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی –تحلیلی بر مبنای روش کیفی، و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
Although the ISIS territory and power has been ended at the end of 2017 in Syria and Iraq, its impacts cause ethnic/religious and geopolitical chaos in the Middle East. On the other hand, ISIS made a crisis in some parts of the Middle East including ethnic segregated spaces with its ideology. This crisis, with new unwanted demographic waves and battles, has created a spaces for new movements. The present study attempts to investigate the spread of ISIS and the Heterodoxic readings of this type of terrorist of misleading Islam accepted by ISIS, Arab nationalism, and its territory dominated by Mesopotamia as a place and basis of crisis through research-descriptive methodology and hybrid methodology influenced by religious and geopolitical nationalism.
Machine summary:
گـروه تروریسـتی داعـش ، از حیـث ایدئولوژیکی ، تفاوت اندکی با سایر گروه های رادیکال دارد اما از حیث جغرافیـایی، بـا سایرین تفاوت عمده ای دارد ، درحالیکه گروه های تروریستی نظیر القاعـده ، مقیـد بـه زمان و مکان و فعالیت میدانی در قلمرو مشخص هستند ، داعش توانسته خودش را به عنوان یک بازیگر ژئوپلیتیک تعریف کند که یه مرزبندی و فعالیـت در یـک جغرافیـای مشخص دولت / ملت ، بی اعتقاد و این مسـئله در کنـار برخـورداری از قـدرت جـذب نیروهای متفرق چریکی و بهره مندی از تشکیلات و ساختار تروریستی در منطقـه مـی باشد.
(شکل ١ ) (به تصویر صفحه مراجعه شود) به طور کلی می توان ، عامل اصلی ایجاد ، بسط و گسترش داعش را مـی تـوان سـه عامـل ذیل دانست : -بین سال ٢٠٠٠٣ الی ٢٠٠٦ ، داعش شروع به جداسازی خود از القاعده به خاطر تفاوتهای ریشه ای مانند نبرد بر علیه گروههای غیرسـنی و اشـاعه اسـتراتژی خـود بـرای کنتـرل سرزمینی بر علیه شیعیان و کردها نمود.
با ایـن تفاسـیر، گروه دولت اسلامی عراق و شام یا داعش بـا مفصـل بنـدی مجموعـه ای از گـزاره هـای هویتی عنصر عرب سـنی ، خـود را بـه عنـوان نماینـده پـان عربیسـم سـنی در منطقـه خاورمیانه ، معرفی نمود که بعضاً از سوی ساختارها و عشایر عرب سـنی نیـز ولـو بـه صورت شناسایی غیررسمی، تقویت شده است .
٤. داعش و ناسیونالیسم دینی داعش با مفصل بندی مجموعه ای از گزاره های هویتی عنصر عرب سنی ، خـود را بـه عنوان نماینده پان عربیسم سنی در منطقه خاورمیانه ، مطرح که بعضاً از سوی ساختارها و عشایر عرب سنی نیز ولو به صـورت دوفـاکتو، تقویـت شـده اسـت ( mabon and ٢٠١٥,Ardivini ) .