Abstract:
در این مقاله، پس از بازشناسی مفهوم پیچیده ، سهل و ممتنع معنویت، به کاربرد گسترده این واژه در زبان دینی و در عین حال تحریف ها، سوءتعبیرها و برداشت های متفاوت و در بسیاری موارد متناقض اشاره شده و با اشاره به تجلیات مختلف آن در طول تاریخ تاکید شده که معنویت اصولا جز در دین در جای دیگری بی ریشه و مبنا است. انسان موجودی معناطلب است و معناجویی نیز ماهیت اصلی هستی بشریت و حقیقت انکارناپذیر در زندگی انسان است که ساخته و پرداخته خود انسان نیست، بلکه آدمی آن را جستجو و کشف می کند تا از «اضطراب بی معنایی» و از دست دادن گره گاهی معنوی برهد. امور معنوی در بافت وجودی و حیات انسانی تنیده شده و روح انسان و دغدغه انسان برای «شدن»، منشا معنویت است. گرایش به معنویات نیز، امتیاز مهم انسان بر حیوان است. اگرچه آدمی گاه نسبت به آن ادبار مقطعی و موقتی می یابد. در ادامه بحران معنویت در دوران آخرالزمان واکاوی شده و ویژگی ها و علل آن را برشمرده شده است. در نهایت نیز چگونگی سخن گفتن از معنویت و شرایط آن در عصر آخرالزمان با نگاهی انتظاری و منتظر ظهور با مولفه های ایجابی بیان شده است. روش تحقیق ما در این نوشتار، توصیفی تحلیلی _ استنباطی است و با تکیه بر داده های کتابخانه ای به بحث و بررسی پرداخته ایم.
In this paper، after the recognition of the complex، easy & unobstructive concept of spirituality، the widespread use of the term in religious language and its distortion، misunderstandings، misperceptions and various considerations and paradoxes is discussed. This article by using descriptive-analytical method refers to the various manifestations of the Last Time and emphasizes that spirituality is not rooted elsewhere except in religion. The findings shows that human being is a creature of meaning and “meaningfulness” is the essence of human existence and it is also an undeniable truth in human life which is not human made. Instead، the Man searches for it so that he Liberate himself from the “meaningless anxiety” and the loss of the spiritual knots. Spiritual affairs are tied in human tissue and life and the human spirit and concern for “Being” is the root of Spirituality. Although The Man sometimes finds himself temporary separated from spirituality، his tendency toward it، is also an important human advantage on the animal. Then ، in this paper ، the crisis of spirituality in The Last Time has been analyzed and its features and causes is mentioned .In Conclusion، how to talk about spirituality and its conditions in with positive components is explained.
Machine summary:
"اگر قرار باشد، صاحب این قلم نیز تعریفی دیگر بر تعاریف معنویت بیفزاید، به نظر میرسد تعریف زیر گویای منظور ما از معنویت باشد: «معنویت، آن جنبه از حیات فردی و جمعی آدمیان است که براساس آن، انسان، خودآگاه یا ناخودآگاه ارتباط ویژهای با مبدأ هستی و روح حیات برقرار میکند.
(جهانبگلو، 1377: 17 تا 21) حال سخن در این است که در این دوران که به تعبیر شهید مطهری، بحران معنوی بزرگترین بحران عصر حاضر است، (مطهری، 1367: 229) چگونه و با چه شرایطی و با کدام زمینههای فکری، روانی و اجتماعی میتوان از معنویت سخن میراند؟ چه اعمال سلبی یا ایجابی لازم است تا معنویت اصیل حاصل آید؟ معنویتی که نیاز اصیل و پایای انسان و رمز ماناییجوامع انسانی است.
هفتم: چرایی بحران معنویت در انسان آخرالزمان و علوم نوین در این نوشتار نمیخواهیم سابقۀ تاریخی استغنای از معنویت و دین را که با پیشرفت علوم فیزیکی در قرن هفدهم به وجود آمد و در نهایت منجر به پیدایش دئیسم یعنی خداباوری فارغ از وحی و سپس جریان روشنگری و خردگرایی فرانسوی و نهایتا ماتریالیسم علمی تمامعیار و پوزیتیویست منطقی گردید، بررسی کنیم که خود نوشتار مستقلی را میطلبد.
گرایش چشمگیر جهان غرب به امور درونی و معنویت خالی از الهامهای رحمانی و تأکید ویژه بر تواناییهای باطنی انسان و به تبع آن ظهور جنبشهای نوپدید دینی و معنویتگراییهای دروغین و درنتیجه پیدایش فرقههای 1 کوچک و بزرگ در این راستا که نام خود را نیز «فرادین» نهادهاند، همراه با پیروان بیشماری نیز در کشورهای مختلف و حتی کشور اسلامی ما که عش آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین است، ما را با موضوعی بسیار مهم، جدید و فراگیر روبهرو ساخته است."