Abstract:
قصه های عامیانه گزارشگر سرگذشت ها و ماجراهای افرادی از طبقات مختلف اجتماعی و عموما کم آوازه است که برحسب تصادف، با وقایع و حوادثی عبرت انگیز، حکمت آمیز و شگفت رو به رو شده اند. این قصه ها جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم سرچشمه می گیرد. درواقع، سرچشمه این قصه ها، باورها و آیین های آغازین انسان هاست. ظهور عوامل و نیروهای ماوراء طبیعی نظیر وجود قصرهای مرموز، باغ های سحرآمیز، چاه ها و فضاهای تیره و تار، دیو، پری، اژدها، سحر، رعد و برق، سعد و نحس، خواب های گوناگون، داروی بیهوشی و رمل و اسطرلاب و و نظایر آن از عناصر اصلی و سازنده اغلب قصه های ایرانی و کلا قصه هایی است که در مشرق زمین و سرزمین هایی چون هند، به وسیله قصه نویسان ساخته و پرداخته شده است.
از جمله قصه های عامیانه آشنا، قصه امیرارسلان نامدار است که آخرین قصه عامیانه فارسی با ویژگی های قصه کهن است. در این قصه، عمده ویژگی های قصه عامیانه فارسی خصوصا جادو، بروز یافته است. جادو به ترفندهایی گفته می شود که در قصه ها برخی افراد انجام داده و می توانند از طریق این ترفندها قوانین طبیعت را تغییر داده و کارهایی خارق العاده انجام دهند. در این گونه قصه ها، جادوگران می توانند افراد را طلسم کنند، جادوهای دیگر را خنثی کنند و در شکل و ظاهر افراد و اجسام تغییر به وجود بیاورند(پیکرگردانی) و یا حوادث آینده را پیشگویی کنند. نویسندگان بر آنند تا جادو و جادوگری را به عنوان یکی از ویژگی های قصه عامیانه در این اثر مورد تحقیق و بررسی قرار دهند
Machine summary:
سال ٥، شمـارة ١٨، بهمن و اسفند ١٣٩٦ جادو و جادوگري در قصۀ اميرارسلان نامدار علي جهانشاهي افشار* ١ سيد امير جهادي حسيني ٢ (تاريخ دريافت : ٩٥/٤/٢٤، تاريخ پذيرش : ٩٦/٩/٢٠) چکيده قصه هاي عاميانه گزارشگر سرگذشت ها و ماجراهاي افرادي از طبقات مختلف اجتماعي و عموما مردم کم آوازه است که به شکل تصادفي، با وقايع و حوادثي عبرت انگيز، حکمت - آميز و شگفت روبه رو شده اند.
بر اين اساس فال گيري، پيشگويي و پيش بيني بر افعال و افکار جامعۀ ايراني غالب بوده است تا آنجا که در 107 انجام هر کار مهمي به رمل و اسطرلاب متوسل ميشدند که در داستان اميرارسلان رومي نمونه هاي بسيار ديده ميشود.
در اين زمينه ، در قصۀ اميرارسلان ، ميتوان گردنبند فرخ لقا را ملاحظه و بررسي کرد؛ گردنبندي که دوازده دانه ياقوت دارد و کاهنان پريزاد، اسم هايي بر آن نقش کرده اند و به دست آصف وزير، طلسم بند شده است تا مانع دستيابي ساحرانۀ قمر وزير به او (فرخ لقا) شود.
ارسلان که به تأثير طلسم و سحر بر نيروهاي طبيعي و ارواح زيانکار آگاه است ، براي مطيع کردن و رماندن آن ها، از باطل سحرها و رماننده هاي جادويي با اعمال و مناسک خاص استفاده کرد.
در داستان اميرارسلان ، اين تبديل و تغيير به دو صورت روي ميدهد؛ يا خود جادوگران براي انجام کاري خود را تبديل ميکنند يا جادوگري موجودي ديگر (که ممکن است خود او نيز جادوگر باشد) را تبديل ميکند.