Abstract:
در این پژوهش، به تبیین انگیزه های «غیریت سازی»، «برجسته سازی» و «به حاشیه رانی» در بعضی از رباعیات خیام، که این ویژگی ها در آنها برجسته است، پرداخته شده است. غیریت سازی یکی از روش های دست یابی به انگیزه های پنهان در ورای متون ادبی است که ازطریق تحلیل گفتمان متن با جامعه شناسی و علوم سیاسی در پیوند مستقیم است. در هر گفتمان براساس «منطق هم ارزی» و «منطق تفاوت» می توان به تبیین روابط غیریت سازانه موجود در متون ادبی پرداخت؛ بدین معنی که در هر گفتمان، یک قطب مثبت باعنوان «ما» و با هویت «خودی» برجسته می شود و دربرابر آن، قطب منفی دیگر، باعنوان «آنها» و با هویت «دیگری» به حاشیه رانده می شود. در این پژوهش از روش های تحلیل گفتمان سیاسی ـ اجتماعی لاکلا و موفه و همچنین روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف استفاده شده است.
تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی است. خیام در تعدادی از رباعیات خود از این شیوه برای ابراز مقاصد خود بهره برده است. با تبیین و توصیف این موارد به این نکته پی خواهیم برد که چرا و بنابر چه دلایلی خیام درپی نوعی قطبیت سازی در رباعیات خود بوده است و نیز درخواهیم یافت که خیام، علاوه بر طرح دیدگاه های فلسفی در رباعیات، چگونه درصدد ابراز انگیزه های سیاسی و انتقادی ورای گفتمان های خود بوده است.
Otherness is one of the methods of accessing hidden interests beyond the literary texts which through literary discourse analysis can be in direct relation to political science and sociology. Critical discourse analysis believes that each text is shaped by political and ideological approaches and the relationship between political issues and texts is not an accidental one. Laclauand Mouffe believe that in every discourse one can use two concepts of logic of equality and logic of difference to explain the relations of otherness present in literary texts. That is، in every discourse، a positive pole is foregrounded as“we”or ours، and on the opposite pole the negative side is introduced as“they”or “others”. Foregrounding and backgrounding are used in texts and discourse through language functions. Investigatingthis method in some of Khayyam's Quatrains we will find out why Khayyam has pursued a kind of polarization in his quatrains and also will realize how Khayyam، along with his philosophical views expressed in his Quatrains، has tried to suggest political and critical motives through his discourse.
Machine summary:
"براین اساس ، هدف پژوهش حاضر، بررسی شیوه های کاربرد غیریت سازی ، برجسته سازی و به حاشیه رانی در رباعیات خیام برای رسیدن به بعضی از انگیزه ها و اهداف ، و درنهایت پارامترهایی از شالودة فلسفی و جهان بینی خیام است و مهم تر اینکه چگونه و با چه انگیزه هایی خیام به طرح این مباحث در رباعیات خود پرداخته است ؟ ارزش و اعتبار این شیوه از بررسی آن خواهد بود که با بهره گیری از شیوه ای تلفیقی و کارآمد، مخاطب خواهد توانست به شناخت بهتر و ملموس تری از بعضی دیدگاه های فلسفی ، سیاسی و اجتماعی خیام در رباعیاتش دست یابد و علاوه برآن ، بنابر شیوه ای روشمند، بتواند به چگونگی به کارگیری کارکردهای زبانی خیام در ارائة مفاهیم ، جهان بینی و ایدئولوژی پی ببرد و به شناختی نسبی از گفتمان های مقابل گفتمان خیام ، که با هویتی برجسته تر و عینی تر معرفی شده اند، دست یابد.
در «سطح توصیف »، به منزلة یکی از سطوح سه گانة تحلیل انتقادی که به مؤلفه های زبانی و کارکردهای آن می پردازد، می توان به این نکته اشاره کرد که خیام با بهره گیری از آرایة تضاد و دربرابرهم قراردادن واژه های متضاد، ازطریق واژه های دارای بار مثبت (مانند شادی ، سرمایة داد، بلند، کمال و جام جم ) گفتمان «خودی » را برجسته کرده است و دربرابر آن ، با تنکیر ضمنی گفتمان های مقابل خودی و با آوردن صفات و واژه های دارای بار منفی (چون نهاد ستم ، کان غم ، پست ، کم و آیینة زنگ خورده )، به صورت غیرمستقیم گفتمان «دیگری » را به حاشیه رانده و بی ارزش جلوه داده است ."