Abstract:
آدمیان در زندگی خود با بحرانهای محیطی و غیرمحیطی بسیاری مواجهاند؛ مسائل درونی، وجودی و عاطفی جزو مخاطرات غیرمحیطی است. چنین مخاطراتی از عوامل اساسی رنج بهشمار میروند؛ روانشناسان، فیلسوفان و عارفان به این مسائل میپردازند و پاسخهای متعددی نیز برای رهایی از آنها در پیش مینهند. مولانا عارف مسلمان و کییر کگور متاله مسیحی، هر دو در تاملات دقیق خود، به بحران درونی و وجودی انسان پرداختهاند و درصدد ارائه چارهای برای آن برآمدهاند که با توجه به اهمیت مسئله، بررسی آن مهم مینماید. در این مقاله در پی تبیین دیدگاه آنها در خصوص ماهیت مخاطره وجودی انسان بودهایم و راهی را که برای مقابله با این بحران بنیادین تدارک دیدهاند، تحلیل کردهایم. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکرد مقایسهای است. به این صورت که ابتدا ماهیت بحران وجودی از دیدگاه هر دو اندیشمند را بررسی و سپس راهکار آنها برای رهایی از آن را تحلیل کردهایم و در خصوص هر یک از این دو موضوع، به نقاط اشتراک و افتراق نیز توجه نشان دادهایم. این بررسی نشان میدهد که مولانا و کییر کگور مخاطره اصلی انسان را دوری روح انسان از ساحت نامتناهی دانسته و تنها امکان رهایی را رویآوری صحیح به خداوند تلقی کردهاند. همچنین هر دو اندیشمند، بحثهایی را به بیان اقسام رویآوری به خداوند اختصاص داده و با نقد دیدگاههای نابسنده، در نهایت رویآوری صحیح را ایمانی شورمندانه، فردگرا، انفسی و قمارگونه تعریف کردهاند. در طول تحقیق، اشاراتی نیز به دیدگاه این دو متفکر درباره مخاطرات محیطی شده است که (بهخصوص در نگاه مولوی) از نظر علّی، ارتباط تنگاتنگی با بحث منشا مخاطره وجودی دارد.
Men are Encountered Many Hazards and Crisis in their life, including –beside environmental- internal, existential and emotional ones. Such Hazards are basic causes of psychological suffering and mainly psychologists, philosophers and mystics were busy by them and have made different responses for it. Mowlana the muslim mystic and Kierkegaard the Christian Theologian in their deep reflections, have paid attention to the internal and existential crisis of men. So in this article we have tried to explain their views about the essence of men’s existential hazard and have analyzed their treatment for this problem And in each part, we have said some points about their unity and distinction in thought. Our method in this investigation is descriptive-analytic with comparative approach. We have showed that both Mowlana and Kierkegaard believe that the men’s essential Hazard is their souls distance from infinite aspect of Being and say that the only way for freedom is faithful and true encountering God. Also, both of them have discussed about the types of encountering God and by criticizing the wrong ones, finally have chosen the passionate, individual, subjective and risky faith in response to the problem.