Abstract:
مقاله حاضر برگرفته از پیمایشی در زمینه شناخت و تحلیل تفاوت جهت گیریهای ارزشی (فرد گرایانه– جمع گرایانه) در بین دو گروه نسلی جوان و بزرگسال و رابطه آن با موقعیت ساختاری(قشربندی) دونسل است. نمونه معتبر آماری شامل 248 فرد (زن و مرد) 60-18 ساله (در دو گروه نسلی 18-29 و 40-60 سال) ساکن در خانوارهای شهر تهران بوده اند که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی خوشهای چند مرحلهای طبقه بندی شده، انتخاب و مورد مطالعه قرارگرفته اند. اطلاعات مورد نیاز نیز از طریق پرسش نامه جمع آوری گردیده است.
هدف اصلی این پژوهش، بر اساس رویکرد نظری مبنا، شناخت و تحلیل تفاوت جهت گیریهای ارزشی (فردگرایانه–جمع گرایانه) گروههای نسلی جوان و بزرگسال و سنجش ارتباط آن با موقعیت اقتصادی-اجتماعی فعلی و تجارب دوره جامعه پذیری نسلهاست.
بر اساس نتایج حاصل، ابتدا تصویری از جهت گیریهای ارزشی نسلها به دست داده شده، سپس تفاوتهای مذکور در چارچوب رویکرد و مفهوم نوین قشربندی سنی و رهیافتهای مکمل آن، مورد تحلیل جامعه شناختی قرار گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که هر چند در جمعیت مورد مطالعه، نسل جوان فردگراتر و نسل بزرگسال جمع گراتر بودهاند، اما تفاوت مشاهده شده در جهت گیریهای ارزشی، تنها در پایگاه اقتصادی– اجتماعی متوسط معنی دار بوده است. همچنین، نتایج مربوط به تاثیر متغیر میزان قدرت به عنوان مولفه موقعیت ساختاری و نیز ذهنیتی نسلها، بر روی فردگرایی– جمع گرایی ارزشی نشان می دهد که تفاوت جهت گیریهای ارزشی بین گروههای نسلی با میزان برخورداری از قدرت تصمیم گیری در حوزههای استراتژیک زندگی آنان نیز ربط موثق داشته است.
در بعد تبیینی مسئله، یافتهها در مجموع با مفروضات نظری رویکرد قشربندی سنی و تضاد ساختی در زمینه اثر تعاملی سن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی در تعیین جهت گیریهای ارزشی گروههای نسلی، همسو بوده و بر این اساس، قابلیت و کارایی رویکرد مذکور در حوزه مطالعات نابرابری، قشربندی و جهت گیریهای ذهنی و فرهنگی نسلها تایید و پیشنهاد میگردد.
Machine summary:
بنابراین، پژوهش حاضر نیز که از منظر رهیافت قشربندی سنی به شناخت جهت گیریهای ارزشی نسلهای مورد مطالعه پرداخته، درصدد واکاوی این مسئله است که تعامل دو عامل طبقه (موقعیت اقتصادی-اجتماعی) و سن (قشر سنی) چگونه و تا چه حد، جهت گیریهای ارزشی نسلهای مختلف را تحت تأثیر قرار می دهد و نقش متغیر قدرت نسلی در این میان چیست؟ مطالعات تجربی قبلی در ایران، اغلب یکی از این دو عامل را مورد توجه قرار داده یا به بررسی رابطه پایگاه اجتماعی بر ارزشها و نگرشهای افراد پرداختهاند (از جمله مطالعه ملکی:1375) و یا تفاوت فرهنگی گروههای نسلی را بدون توجه به عامل طبقه، مورد بررسی قرار دادهاند (از جمله مطالعه یوسفی: 1382).
بدین ترتیب، هرچند در سالهای اخیر پژوهشهای قابل تأملی در این زمینه به انجام رسیده است، با این وصف، تفاوت پژوهش حاضر با تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده در این است که اولا، در بعد متغیر وابسته، تحقیقاتی که به جهت گیری های ارزشی گروههای نسلی پرداختهاند، هیچ یک مقیاس ویژه و استاندارد جهت گیریهای ارزشی فردگرایی– جمع گرایی تریاندیس را مورد استفاده قرار نداده، بلکه از سایر مقیاسهای موجود– و اغلب جامع- در خصوص جهت گیریهای ارزشی نسلها بهره گرفتهاند؛ ثانیا، در هیچ یک از این تحقیقات از منظر رهیافت و مفهوم قشربندی سنی یا به تعبیری دیگر، نابرابریهایی که در بین گروههای نسلی در دسترسی به منابع و امکانات و فرصتها وجود دارد، به مسئله تفاوت ارزشها (جهت گیریهای ارزشی) میان گروههای سنی (نسلی) نپرداخته و به ویژه، تأثیر تعاملی طبقه با سن، به عنوان هستۀ محوری رویکرد قشربندی سنی، را به طور تجربی مورد آزمون قرار ندادهاند؛ ثالثا، تحقیقاتی که در زمینه فردگرایی– جمع گرایی ارزشی وجود دارد نیز به تفاوت در این زمینه در بین گروههای نسلی نپرداخته و بیشتر در سطح بین فرهنگی یا اجتماعی عام، آن را مورد توجه قرار دادهاند.