Abstract:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی محیط آموزش فراگیر بر رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی دانشآموزان ابتدایی مبتلا به کمتوانی ذهنی در مدارس عادی و استثنائی بود. در این پژوهش، اعضای گروه نمونه 80 کودک با کمتوانی ذهنی با میانگین سنی607/1± 725/10 سال و در دامنة سنی هشت تا 14 سال بودند. این دانشآموزان در دستة کودکان کمتوان ذهنی آموزشپذیر بودند و در مدارس عادی یا مدارس کودکان استثنائی مشغول به تحصیل بودند.در این پژوهش علی مقایسهای، برای سنجش رشد مهارتهای حرکتی از آزمون تبحر حرکتی برونینکس اوزرتسکی، برای اندازهگیری میزان رشد اجتماعی از مقیاس رشد اجتماعی وایلند و برای سنجش بلوغ عاطفی از مقیاس بلوغ عاطفی بهارگاوا (1991) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی در دانشآموزان کمتوان ذهنی مدارس ابتدایی عادی بهصورت معناداری بهتر از همتایان این دانشآموزان در مدارس استثنائی است (P < 0.05). تحلیل بیشتر نتایج نشان داد که رشد حرکتی درشت خیلی بیشتر از رشد ظریف تحتتاثیر این محیط آموزشی قرار دارد و تاثیر این محیط آموزشی بر خردهمقیاسهای رشد حرکتی بهترتیب بر هماهنگی دوسویه، تعادل، هماهنگی اندام فوقانی، قدرت، سرعت دویدن و چابکی و سرعت چالاکی اندام فوقانی است. در رشد اجتماعی، خردهمقیاسهای خودیاری عمومی، اجتماعیبودن، خودیاری در خوردن، ارتباط و جابهجایی و حرکت، بهترتیب بیشترین تاثیر را پذیرفتهاند و در رشد عاطفی نیز فروپاشی شخصیت، فقدان استقلال، ناسازگاری اجتماعی، بازگشت عاطفی و نبود ثبات عاطفی بیشترین تغییر را دارند. این نتایج بهخوبی نشان داد اگر دانشآموزان کمتوان ذهنی در مدارس عادی آموزش ببینند، جنبههای مختلف رشد بهتری را تجربه میکنند و از این فواید بهرهمند خواهند شد.
Machine summary:
در Bruininks Oseretsky Test of Motor Proficiency Vineland Social Maturity Scale پژوهشهای خارج از کشور نیز همچون مطالعة ایندرابهوشان کومار 1 و همکاران در سال 2009، برای سنجش رشد اجتماعی در افراد مبتلا به کمتوانی ذهنی از این مقیاس استفاده شده است.
همانطورکه نتایج این جدول نشان میدهد، نمرات رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی در بیشتر موارد در دانشآموزان مدارس کودکان عادی و نظام آموزش فراگیر بهتر از نمرات کودکانی است که در مدارس استثنائی تحصیل میکنند؛ اما برای بررسی فرضیات پژوهش از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده خواهد شد.
درمجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که اگر دانشآموزان کمتوان ذهنی در مدارس عادی و در نظام آموزش فراگیر تحصیل کنند، رشد حرکتی درشت بهتری دارند و در تواناییهایی ازجمله هماهنگی دوسویه، تعادل، هماهنگی اندام فوقانی، قدرت، سرعت دویدن و چابکی و سرعت چالاکی اندام فوقانی دارای نمرات بهتری از دانشآموزانی میشوند که در مدارس کودکان استثنائی تحصیل میکنند.
نتایج این پژوهش نشان داد که تحصیل در سیستم آموزشی عادی و در مدارس کودکان استثنائی تأثیر معناداری بر نمرات رشد مهارتهای حرکتی، اجتماعی و عاطفی در کودکان کمتوان ذهنی داشته است.
با توجه به نتایج این پژوهش باید اذعان کرد که با حضور دانشآموزان کمتوان ذهنی در مدارس عادی میتوان رشد بیشتری را در جنبههای حرکتی، اجتماعی و عاطفی در آنها ایجاد کرد.
The relationship between maternal attachment styles and social maturation of mentally disabled students in guidance school of Shiraz (Year of education, 2009-2009).