Abstract:
بررسی ابعاد مختلف ملیگرایی بلوچ پاکستان و تاثیر آنان بر قوم بلوچ ساکن در استان سیستان و بلوچستان موضوع این نوشتار است. اهمیت این مسئله در آن است که از یکسو مناطق مرزی ایران هماره آبستن تحولات ژرف فکری، دینی، قومیتی و بعضا امنیتی بوده و از دیگرسو، در مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران، کشور پاکستان قرار گرفته که در آن، جریانات عمیق بنیادگرا و ملاحظات قومیتی و آموزههای متعارض ایدئولوژیک مطرح هستند. این پژوهش بر آن است تا با بهرهگیری از مفهوم همبستگی مکانیکی امیل دورکیم به واکاوی شاکله تاریخی و اجتماعی قومیت بلوچ در پاکستان و تاثیر آن بر گسستگی قومیتی در مرزهای شرقی ایران بپردازد. یافتههای مقاله نشان میدهد که در چارچوب انگاره همبستگی مکانیکی دورکیم، قومیت بلوچ پاکستان دارای الهامات قومیتی و ایدئولوژیک است و اگرچه دارای شاخههای مختلفی از حیث سازوکار عمل است، آرمان خود را تشکیل کشور بلوچستان بزرگ میپندارد. بر مبنای همین آرمان، برخی از شاخههای منشعب از قومیت بلوچ حتی به سمت مشی نظامی نیز سوق پیدا کردند تا ضمن ناامن کردن مناطق شرقی ایران، بلوچهای ساکن در استان سیستان و بلوچستان را به سمت خود جذب کنند.
Machine summary:
بر این اساس ، سؤالی که این مقاله مطمح نظر دارد این است که اولا جنس همبستگی و نیز مکانیزم عمل قومیت بلوچ پاکستان و شاخه های مختلف آن به چه نحو است و ثانیا، آنان چگونه سعی کرده اند روند گسستگی اجتماعی و سیاسی قومیت بلوچ در ایران را متأثر کنند؟ فرضیه این نوشتار نیز این است که قومیت بلوچ پاکستان که خود را دارای ریشه های تاریخی پنداشته و شاخه هایی چون ارتش آزادیبخش ، حزب جمهوریخواه بلوچ ، جنبش ملی بلوچ و نظایر آن را دارد، در سال های اخیر در تلاش برای همبستگی قومیتی با قوم بلوچ ایران بوده تا بسترهای شکل گیری بلوچستان بزرگ بیش از گذشته فراهم شود.
(23 :1393 در کنار این مسئله ، دیگر متغیر مهم و تأثیرگذار بر تحولات پاکستان ، توجه نظام سیاسی پاکستان و حتی قومیت های این کشور به دو مفهوم همبستگی اجتماعی و همگرایی اجتماعی بود که مطابق چارچوب نظری این پژوهش نشان میدادند؛ چراکه در پی جدایی پاکستان از هندوستان که در آن دلایل مذهبی نقش مهمی داشت ، علاوه بر ضرورت تقویت جایگاه همبستگی اجتماعی که در آن اراده و آگاهی مشترک مسلمانان جدا شده از باورهای هندوئیسم در چنان مقطعی اهمیت خود را بیش از هر زمانی نشان میداد، به تدریج نوعی از هم گرایی مذهبی نیز ضرورت یافت تا با بهره گیری از سمبل های فرهنگی جدید، احساسات افراد از طریق آن تنظیم شود و در نتیجه ، مناسک دینی در جمعیت مسلمانان حاضر در کشور نوظهور خودنمایی کرد.