Abstract:
پرسش محوری فرگه در مقاله در باب معنی و مدلول آن است که چگونه می توان تفاوت معرفتزایی جمله هایی به فرم a=a را از a=b توجیه کرد.a=a تحلیلی و پیشین است در حالی که a=b پسین است و ارزش شناختی متفاوتی دارد. نظریه معنی (sense) و مدلول فرگه برای پاسخ به همین پرسش طرح می شود.سنس نحوه رسیدن به یک مدلول است و تفاوت راههای رسیدن به یک مدلول توجیه گر چگونگی معرفتزایی اینهمانیهای تجربی است.در سنت تحلیلی توجیه معرفتزایی نقطه قوت نظریه فرگه محسوب می شود.ما بر آنیم استدلال کنیم که اگر ساختار منطقی پیشنهادی فرگه برای اینهمانیهای تجربی را مفروض گرفته و نظریه معنی و مدلول او را بپذیریم، آنگاه اساسا جایی برای کشف تجربی باقی نمی ماند.کشف تجربی در حالتی معنی پیدا می کند که ساختار منطقی متفاوتی به جمله های مورد بحث فرگه نسبت دهیم و در این صورت دیگر نیازی به نظریه معنی و مدلول نخواهیم داشت.
Machine summary:
حال اگر از جملۀ اول و دوم به مدلولی متمایز از سنسهای مربوط به آنها رسیدهایم و این مدلول نیز درواقع یک چیز است، پس با دانستن هر دو جمله باید بتوان نتیجه گرفت که: ستارۀ صبحگاهی همان ستارۀ شامگاهی است.
تفاوت این تعبیر با نظریۀ سنس فرگه در آن است که در ترادف دیگر بحثی دربارۀ مدلول وجود ندارد و ما داریم دربارۀ ارتباط لفظ با معنی حرف میزنیم و کاری با مدلول (مصداق) معانی نداریم.
ساختار منطقیx) (Fx⊃Fx) ∀( همواره صادق است و بدون آنکه به وجود موصوف برای وصف «ستارۀ صبحگاهی» یا «ستارۀ شامگاهی» نیاز باشد، تعبیر ما همواره صادق است؛ درحالیکه طبق نظریۀ سنس فرگه در این موارد ساختار منطقی اینهمانی را داریم و درصورت وجودنداشتن مدلول، امکان صادقنبودن چنین جملههایی وجود دارد.
دراینصورت معنی اسم خاص برای ما معادل موصوف آن اوصاف است و اینهمانی یا ناهمانی بهسبب موصوف یکسان برقرار است و دیگر با خود مدلول مستقل از اوصاف کاری نداریم.
اگر خوانشی غیرذاتگرایانه از معنی اسم خاص داشته باشیم، یعنی مدلول «هسپروس» برای ما موصوف یک یا چند وصف باشد و مدلول «فسفروس» نیز موصوف اوصاف دیگری باشد، دراینصورت جملۀ (6) در حالتی صادق است که موصوف همۀ این اوصاف درواقع یک چیز باشد.
بیتوجهی فرگه به تفاوت دو ساختار منطقی اینهمانی مستقیم و اینهمانی موصوف او را بر آن داشته است تا برای حل مسئلۀ معرفتبخشی درصدد طرح نظریۀ سنس و مدلول برآید.
اگر مدلول اسم خاص برای ما معادل موصوف چند وصف بود، دراینصورت ساختار اینهمانی تجربی حاکم است.