Abstract:
امروزه شبکه های حسگر بیسیم به یکی از عناصر مهم و کلیدی در علم و صنعت تبدیل شدهاند که استفاده از آنها باعث رشد کیفی و کمی در مدیریت هوشمند فرآیندها گشته است.در این میان مانند هر تکنولوژی نوپای دیگری که به عرصه علم و فناوری وارد میگردد موانعی ناخواسته بر سر راه رشد و تکامل آن قرار میگیرد که هدف پژوهشگران و محققان کاهش هرچه بیشتر و یا حتی رفع آن میباشد.یکی از اصلیترین موانع بر سرراه توسعه و بهرهبرداری هرچه وسیعتر از این شبکهها تامین انرژی الکتریکی مورد نیاز برای گرههای شبکه میباشد.در این خصوص پژوهشگران مسیرهای مختلفی را برای عبور از این مانع بکار گرفتهاندکه از موفق ترین این راهکارها میتوان به استفاده از پروتکلهای مسیریابی هوشمند و روشهای خواب-بیداری بهینه اشاره نمود که هدف نهایی این روشها غالبا کاهش حداکثری مصرف انرژی و بالابردن راندمان شبکه میباشد. ما در این مقاله برآنیم تا با مقایسه دو پروتکلSMAC و Zigbee که در این زمینه مورد استفاده قرار میگیرند و شبیه سازی عملکرد این دو پروتکل مسیریابی در ذیل پروتکل خواب انتشار مستقیم در فضای نرمافزار NS2 راندمان این دو پروتکل مسیریابی را در یک شبکه حسگر بیسیم مدل سازی شده با یکدیگر مقایسه نماییم.
Machine summary:
از آنجایی که شبکههای حسگر بیسیم با باطری کار میکنند از لحاظ تامین منابع انرژی با محدودیت مواجه هستند و اغلب مواقع شارژ کردن آنها کاری غیر عملی یا نامناسب میباشد، از این رو بالاجبار باید از تکنیکهایی استفاده نمائیم که بتوانند برنامه کاری را برای بازه زمانی گستردهای پشتیبانی نمایند.
3- انگیزهها و اهداف از آنجایی که شبکههای حسگر بیسیم با باطری کار میکنند از لحاظ تامین منابع انرژی با محدودیت مواجه هستند و اغلب مواقع شارژ کردن آنها کاری غیر عملی یا نامناسب میباشد، از این رو بالاجبار باید از تکنیکهایی استفاده نمائیم که بتوانند برنامه کاری را برای بازه زمانی گستردهای پشتیبانی نمایند.
با خاموش کردن رادیو هر سنسور در زمان مناسب ، طرحهای خواب مختلف به منظور کاهش زمانهای روشن ماندن بیکار که در شبکههای حسگر بیسیم اجرا میشود به مقدار کمی نسبت به حالت عادی ایجاد منفعت در مصرف انرژی میشود به منظور افزایش طول عمر شبکه لایههای مختلف در پشتههای پروتکلی بنا به صلاحدید خودشان سنسورهای مازاد را در حالت خواب قرار میدهند.
در سمت دیگر لایه مسیریابی میتواند از پروتکلهای کنترل توپولوژی برای محدود کردن تعداد مسیرهای فعال درشبکه استفاده نماید،یا اینکه سنسورها را زمانی که پروتکل تشخیص داد که در مسیر انتقال اطلاعات نیستند در حالت خواب قرار دهد .
اگر گره هر بسته تقویت مثبت را در طول فاصله زمانی تایمر DATA دریافت نکند گره به خواب میرود زمانی که هر دو زمان سنج ها در انتظار هستند (بدون جاری شدن جریان است)، و هر زمان که حداقل یکی از تایمرها منقضی شوند بیدار میشوند[4].