Abstract:
تفسیر ادبی قرآن بر مؤلفههای بسیاری بنا نهاده شده که از جمله آنها، اهتمام به طرح و بررسی قرائتهای مختلف قرآن است. بر این اساس، تفسیر کشاف زمخشری نیز ـ به عنوان یکی از تفاسیر ادبی قرآن ـ طرح و بررسی گونههای مختلف قرائات را مورد اهتمام قرار داده و از این ظرفیت در جهت بیان اندیشههای اعتزالی خود نیز بهره برده است. این جستار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی مسئله قرائات را در تفسیر کشّاف بررسی کرده است، نتیجه آنکه: زمخشری در قبال قرائات رویکردهای مختلفی در پیش گرفته است که عبارتاند از: «استفاده از اختلاف قرائت برای غنابخشی به تفسیر»، «شرح تفاوتهای لغوی قرائات مختلف آیه»، «استخدام قرائت در ترجیح وجوه تفسیری آیه» و «ترجیح و ارزشگذاری قرائات». او برای ارزشگذاری و گزینش قرائتها معیارهایی چون: «بلوغ معنایی»، «تناسب معنوی»، «قوت معنا و زیبایی لفظ» و «قواعد علم نحو» را به کار بسته است. با این حال، اصل مسئله طرحِ گسترده قرائتهای مختلف از یک آیه، با آسیبهایی چون اعتباربخشی به قرائتهای نامعتبر، تزلزل متن، تحریف معنوی قرآن و تحیر مخاطب مواجه است و نقطه منفی در تفسیر قرآن به شمار میآید. از این رو، اولین گام مفسر برای فهم مفاد آیات، باید تحقیق از قرائت صحیح آیات باشد تا زیربنای تفسیر قرار گیرد.
Machine summary:
بر این اساس، تفسیر کشاف زمخشری نیز ـ به عنوان یکی از تفاسیر ادبی قرآن ـ طرح و بررسی گونههای مختلف قرائات را مورد اهتمام قرار داده و از این ظرفیت در جهت بیان اندیشههای اعتزالی خود نیز بهره برده است.
میزان فراوانی قرائت «موضوع» در تفسیر کشاف اندک است، که از جمله شواهد آن میتوان به اختلاف قرائت واژه «الله» ـ به قرائت رفع ـ و «العلماء» ـ به قرائت نصب ـ در آیه (إِنَّما يَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ( (فاطر/ 28)؛ «از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مىترسند» اشاره کرد که زمخشری در توجیه آن مینویسد: «اگر بپرسند: آنان که این عبارت را «إِنَّما يَخْشَى اللهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءَ» خواندهاند و این قرائت منسوب به عمر بن عبدالعزیز و ابوحنیفه است، چه دلیلی دارند؟ در پاسخ باید گفت: خشیت در این قرائت، استعاره است؛ یعنی: خداوند آنان را بزرگ و نیکو میدارد» (زمخشری، الکشاف، 1389: 3/ 830).
بهرهگیری از اختلاف قرائات برای غنابخشی به تفسیر یکی از رویکردهایی که زمخشری در قبال قرائات اتخاذ میکند این است که قرائات مختلف آیه را ذکر میکند اما در مقام ترجیح آنها برنمیآید، بلکه از این قرائات در جهت بیان احتمالات مختلف معنایی آیه بهره میبرد؛ به تعبیر بهتر، قرائات را در خدمت تفسیر و غنابخشی به تفسیر قرار میدهد؛ از جمله شواهد معیار مزبور، مواردی است که در پی میآید: ـ شاهد نخست، واژه «يَکذِبُونَ» در آیه (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما کانُوا يَکذِبُونَ( (بقره/ 10)؛ « به خاطر دروغهايى که میگفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست» که آن را به چند صورت خواندهاند؛ زمخشری در این باره مینویسد: «برخی از قاریان آن را «یُکذَّبون» قرائت کردهاند یعنی از کذب/ دروغ او که نقیض صدق/ راستی اوست یا از کذّب که مبالغه در کذب است.