Abstract:
با وجود تنوّع سیاسیـ مذهبی جنبشهای ایرانی علیه خلافت عباسی، پرداختن به گونهشناسی رویکرد سلسلهجنبانان چنین جنبشهایی نسبت به خلفا و سلطهی اعراب دارای اهمیت میباشد. در رویارویی ایرانیان در برابر اعراب، میتوان رویکردهای مختلفی را نشان داد. این مقاله با مراجعه به منابع عمدتاً تاریخی با شیوه توصیفی، تحلیلی و مقایسهای ضمن بحث از دو رویکرد ایدئالیسم و واقعگرایی، سعی در نشان دادن جلوه و پیامد رویکردهای مذکور در جریان مواجههی بابک خرمدین و طاهر ذوالیمینین با خلافت عباسی را دارد. رویکرد بابک خرمدین، علیرغم تداوم و گستردگی جنبش وی، با کاربست نوعی ایدئالیسم، احتمال کمتری برای موفقیت درازمدت داشت، در حالیکه طاهر، با کاربست سیاستی واقعگرایانه، (علیرغم عدول از آن، پیش از مرگ مشکوکش) راه را برای استقلال ایرانزمین هموارتر کرد. به بیان دیگر، جنبشی با رویکرد ایدئالیستی، کاربست ایدئولوژی ترکیبی یا غیر اسلامی و پایگاهی تودهیی، نسبت به حرکتی واقعگرا با مشروعیتی مذهبی و پایگاهی غیرتودهیی، شانس موفقیت کمتری داشت. سؤال اصلی این است که نقاط ضعف جنبش بابک و نقاط قوّت حرکت طاهر در چه بود؟ پاسخ آن را میتوان در رویکرد ایدئالیستی و واقعگرایانه جستوجو کرد که این مقاله به تحلیل جلوهها و پیامدهای آن پرداخته است.
Despite the diverse religious-political Iranian movements against Abbasid Caliphate, addressing the typology of the approach taken by the leaders of such movements to Caliphs and the Arab domination is important. Various approaches can be seen in the Iranians' encountering Arabs. Using predominantly historical sources, the present descriptive-analytical comparative paper, while discussing the two approaches of idealism and realism, tries to show the manifestation and the consequences of the aforementioned approaches in Babak Khorramdin and Tahir Dhul-Yaminayn's encountering Abbasid Caliphate. Babak's approach, despite the continuity and vastness of his movement that applied some kind of idealism was less likely to succeed in the long-run whereas Tahir who employed a realist policy (in spite of his swerving from it prior to his doubtful death) opened the way for Iranian independence. In other words, a movement with an idealistic approach that applied combinatory or non-Islamic ideology and enjoyed mass popularity, had a lesser chance for success than a realist movement with a religious legitimacy but no mass popularity. The main question concerns the weaknesses of Babak's movement and the strengths of Tahir's movement. The answer to this question can be found in the idealist and realist approaches the manifestations and consequences of which have been dealt with in this study.
Machine summary:
محققان زمینه ها و دلایل متعددی برای این جنبش ذکر کرده اند؛ از جمله تقسیم قلمرو خلافت بین امین و مأمون از سوی هارون الرشید (که زمینه آشفتگی سیاسی خلافت را فراهم ساخت )، ناآرامی اوضاع شرق و از جمله تسلط حمزه خارجی بر سیستان ، کرمان و فارس (صدیقی،١٣٧٥: ٢٨٤)، تسلط بیگانگان بر اراضی بومیان (زرین کوب ،١٣٦٧: ٦٨/٢) و تبدیل اعراب بصری و کوفی به اشرافی زمین دار در آذربایجان (لاپیدوس ،١٣٨١: ٩١)، بر هم خوردن تعادل جمعیتی مردمان بومی در اثر ورود اعراب مهاجر به آذربایجان (١٦٤ :٢٠٠٤ ,Kennedy)، تساهل مذهبی ناشی از سقوط دولت ساسانی که به ظهور مجدد فرقه های زیرزمینی چون مزدکیان کمک کرد (٥٨٠٠ :٢٠٠٥ ,Yarshater) و به طور کلی، نارضایتی از اعراب حاضر در محل و نیز خلافت و عمال آن (نادری، ١٣٨٤: ١٣٨).
گلدزیهر با نام بردن از قیام های بابک و طاهر در ذیل حرکت های متأثر از جریان شعوبیه ، ضمن اشاره به انحراف خط سیر نهضت شعوبی از مساوات طلبی به سوی اثبات فضیلت نژادی ایرانی، مینویسد: «این درس آموزنده ای بود برای همه ایرانیان آزادیخواه و مبارزی که میکوشیدند تا در برابر هجوم نظامی و سیاسی و فکری و فرهنگی خلافت عرب استقلال و عزت و اصالت خویش را بدست آورند و آگاهانه و واقع بینانه و پخته عمل کنند و آن چه را که منطق زمان و به تعبیری استراتژی پیروزی نام دارد کشف نمایند» ١.