Abstract:
نسبت میان انسان با جامعه و دولت که در ادبیات سیاسی امروز به نسبت شهروند با دولت (شهروندی سیاسی) شناخته میشود در نظامهای سیاسی مختلف به گونهای متفاوت تعریف میشود. در این نسبت، مهمترین بحث، مربوط به حقوق و تکالیف دو جانبهای است که دولت و شهروند در ارتباط با یکدیگر دارند. مبنای اختلاف نظر نظامهای مختلف سیاسی ناشی از نگاهی است که نسبت به فرد، جامعه و دولت دارند. پرسش اصلی پژوهش این است که وجه تمایز شهروند سیاسی در دو نظام دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی چیست؟ فرضیه پژوهش این است که نسبت شهروند با دولت در نظام غربی کلاسیک فضیلتمند و معطوف به تکالیف معنا میشود اما در نظام غربی مدرن به دلیل محوریّت فردیّت در جامعه، نسبت شهروند با دولت معطوف به حقوقی است که شهروند در ارتباط با دولت دارد. از طرفی نسبت شهروند با دولت در نظام مردمسالاری دینی که مبتنی بر ایمان است نسبت حقّ و تکلیف است که غرض اصلی از آن معنویّت و قرب خداوند است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر جمعآوری دادهها به شیوه کتابخانهای است.
The relation between human beings with society and state, which in today's political literature is relative to the citizen with the state (political citizenship), Is defined differently in different political systems. The most important discussion in this ratio, relates to the rights and duties of the two sides that the state and the citizen are in relation to each other. The basis for differences in the views of various political systems in the conception of this relationship is due to a view of the individual, society and state. In the two political systems based on Western democracy and the system based on religious democracy, this difference of opinion is quite evident; although there are similarities in many cases. The main question of the research is that what is the difference between the citizen's relationship with the state in the two systems of Western democracy and religious democracy? The research hypothesis is that the ratio of citizen to state in the classical Western system was based on the virtues and duties of citizens towards the state; but in the modern Western system, due to the centrality of individuality in society, the ratio of citizens to the state is focused on the rights that a citizen has in relation to the state. On the other hand, the proportion of citizen with the state in the system of religious democracy is based on faith and is formed in that relationship between the citizen and the state based on the right and duty system, the main purpose of which is spirituality and proximity to God.
Machine summary:
مقایسه شهروندی سیاسی در نظام های دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی * جلیل دارا محسن خاکی چکیده نسبت میان انسان با جامعه و دولت که در ادبیات سیاسی امروز به نسبت شـهروند با دولت (شهروندی سیاسی) شناخته میشـود در نظـام هـای سیاسـی مختلـف بـه گونه ای متفاوت تعریف میشود.
در پژوهش دیگری با عنوان "مبـانی و اصول حقوق شـهروندی در اندیشـه امـام خمینـی (ره ) و تفـاوت هـای آن بـا حقـوق شهروندی در غرب " (انصاری و نظری، ١٣٩٤) برخی نیز حقوق شـهروندی در اندیشـه امام خمینی را برگرفته از نظام حـق و تکلیفـی در اسـلام دانسـته و در چهـار مؤّلفـه ی آزادی های سیاسی -اجتماعی و مشارکت سیاسی، زنان ، اقلیت های دینـی و نـژادی بـه بیان تفاوت های اندیشه ی امام خمینی و غرب پرداخته شده است .
در پژوهش دیگـری نیز تحت عنوان "مقایسه مردم سـالاری دینـی و لیبـرال دموکراسـی" (عیوضـی، ١٣٨٩) پژوهشگر به بیان تفاوت های بنیادین نظریه مردم سالاری دینی پرداخته و دموکراسی را دارای خاستگاه اومانیستی می داند در حالی که مبانی نظام مردم سـالار دینـی مبتنـی بـر جهان بینی الهی قابل طرح است .
تکالیف شهروند سیاسی در نظام مردم سالاری دینی نیز نسبت به خداوند، سـایر انسـان ها، جامعه و حکومت دینی ، برای نیل به سعادت فـردی و اجتمـاعی بـر او ضـروری و لازم قرار داده شده است .