Abstract:
مقام وکالت در ساختار حکومتی و اجتماعی ایران عصر صفوی جایگاه خاصی داشت. با فروپاشی حکومت صفویه، مدعیان مختلف سلطنت، مقام منسوخشدۀ وکالت دولت را احیا کردند و این مقام بهتدریج با کسب اختیارات گسترده در سایر مشاغل دیوانی، حکومتی و نظامی رواج یافت. در پژوهش کنونی به این سوال پاسخ داده میشود که کدام مناسبات سیاسی ـ نظامی در دورههای افشاریه و زندیه، موجب افزایش نقش منصب وکیلالدوله شد؟ در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق تاریخی و طبقهبندی تحولات سیاسی ـ نظامی حکومتهای افشاریه و زندیه، این ویژگیها و آثار آن بر منصب وکیل الدوله را تحلیل و بررسی میکنیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مقام وکالت دولت نقش مهمی در تضعیف فرمانروایی شاهزادگان و همچنین نظام دیوانسالاری صفویه داشت و در مقابل، به اقتدار روزافزون مدعیان مختلف سلطنت یاری رسانید.
The Position of attorney in the social and governmental structure of Iran during the Safavid era had a special place. With the collapse of the Safavid government, the abolished Official of vakil al-dawlah was restored by various monarchist claims and gradually gained authority in other civilian, governmental and military occupations. The question of the current research, is: which political-military relations in the Afshariyeh and Zandieh periods led to increasing the role of the office of Wakil al-Dawlah? Using the method of historical research and classification of political-military changes of Afshariyeh and Zandieh periods, the present study analyzes and interprets the features and their effects on the development of the office of Wakil al-Dawlah. The findings of the research show that the office of the vakil al-dawlah played an important role in weakness of the prince's rule as well as the Safavid bureaucracy, but help the growing authority of various claimants of the monarchy.
Machine summary:
(شاد، ذیل کلمه وکیل ؛ قرآن کریم ، سوره آلعمران،آیه ١٧٣؛ معین ، ذیل کلمه وکیل ) منصب وکالت قبل از دورٔە صفویه در ساختار حکومت های مختلف وجود داشت ، ولی نخستین بار وصف «وکیل نفس نفیس همایون » در فرمانروایی شاه اسماعیل اول به کار رفت .
در این دوره ، منصب وکالت مانند دورٔە صفوی به اشخاصی واگذار میشد که وفادارترین مقامات به شمار میرفتند و فرمانروای افشار،خود اشخاص مورد اعتماد و وفادار را حتی تا پایین ترین مناصب نظامی و دیوانی تعیین میکرد ١؛ ازاین رو، در سرتاسر دورٔە حکومت نادرشاه ، طهماسب خان جلایر این منصب را برعهده داشت .
برای مثال، نادرشاه در سال ١١٤٩ق ، برای تصرف منطقه بلوچستان ، لشکری به سرداری پیرمحمدخان ، وکالت اصلمس خان و همراهی امیر محبت و امیر دینار مکرانی ٢ اعزام کرد (وزیری ، ٢/ ٦٥٨) باوجود اینکه نادرشاه در انتخاب کاردان ترین و وفادارترین اشخاص کوشش داشت ، اعزام وکیلان انتصابی وی همواره قرین موفقیت نبود: بعضی از وکیلان از روی منفعت طلبی و قدرت جویی فرمانروای افشار که تحت عنوان وکیل ، قدرت را قبضه کرده بود، علیه وی شورش کردند.
برای نمونه ، درسال ١١٦٦ق ، وی با همدستی میر رفیع خان عرب عامری علیه محمدتقی خان حاکم یزد لشکرکشی کرد که به حکومت ٤٥ روزٔە میر رفیع خان عرب عامری منجر گردید (نائینی ، ٣٠٩ و ٣٨٨) با توجه به سوابق مذکور دربارٔە منصب وکیل الرعایا و کوشش کریم خان وکیل الدوله برای جابجایی مشروعیت ، وی وکالت خود را از نمایندگی پادشاه صفوی به اهالی کشور تغییر داد تا ادعایی مبنی بر غصب قدرت فرمانروایان صفوی متوجه وی نشود.