Abstract:
مقارن پایگیری قدرت صفویان در ایران، توجه روسیه و عثمانی، به سرزمین گیلان جلب شد. سلاطین عثمانی علاوه بر آذربایجان، گیلان را نیز از نظر دور نمیداشتند و از سوی دیگر، روسیه میکوشید تا انحصار تجارت سواحل جنوبی و غربی دریای کاسپین را در دست گیرد، زیرا این دولت، در تداوم برنامۀ گسترش ارضی و تحکیم اقتدار سیاسی و نظامی خویش، برای برقراری و توسعۀ روابط با ایران نیز، طرح هایی در سر داشت. در نتیجه، دولتهای روسیه و عثمانی با هدف نفوذ در گیلان، ارتباط گستردهای با امیران گیلانی برقرار کردند، اما پس از توجه شاه عباس صفوی به گیلان، روسها از حمایت امیران گیلانی دست برداشتند و عثمانیها نیز با وجود پناه دادن به خان کیایی، منافع خود را در حفظ دوستی با حکومت صفوی دیدند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که هرچند دولتهای روسیه و عثمانی در درازمدت نتوانستند از طریق امیران محلی به اهداف سیاسی خود در گیلان دست یابند، اما در کوتاهمدت، با استفاده از این امیران، توانستند زمینههای نفوذ در شمال و شمال غرب ایران را فراهم کنند.
At the same time that Safavids rose to power in Persia, Russians’ and Ottomans’ attention drawn to Guilan. Ottoman sultans were interested in the region as well as in Azerbaijan. Russians too sought to usurp the monopoly of trades in the southern and western coasts of the Caspian Sea. The latter nurtured plans for developing and expanding ties with Persians in order to perpetuate their expansionism and reinforce their puissance, both political and military. Russians and Ottomans, therefore, cemented strong ties with the rulers in Guilan to take the region under their influence. Following Shah Abbas’s interest in the region ,however, Russians stopped supporting the rulers and Ottomans chose to keep their friendship with Safavids for the profit that would earn them, despite providing refuge for the Karkiya Khan. The findings suggest that notwithstanding the fact that Russians and Ottomans failed to achieve their political goals through the local rulers in the long term, they contrived, in the short term, to pave the way for the permeation of these empires in the northern and north-western Persia.
Machine summary:
سلاطین عثمانی علاوه بر آذربایجان، گیلان را نیز از نظر دور نمی داشتند و از سوی دیگر، روسیه میکوشید تا انحصار تجارت سواحل جنوبی و غربی دریای کاسپین را در دست گیرد، زیرا این دولت ، در تداوم برنامۀ گسترش ارضی و تحکیم اقتدار سیاسی و نظامی خویش ، برای برقراری و توسعۀ روابط با ایران نیز، طرح هایی در سر داشت .
در نتیجه ، دولت های روسیه و عثمانی با هدف نفوذ در گیلان ، ارتباط گسترده ای با امیران گیلانی برقرار کردند، اما پس از توجه شاه عباس صفوی به گیلان ، روسها از حمایت امیران گیلانی دست برداشتند و عثمانی ها نیز با وجود پناه دادن به خان کیایی، منافع خود را در حفظ دوستی با حکومت صفوی دیدند.
با وجود این ، شاه عباس برای تداوم روابط دیپلماتیک با روسیه ، بوداق بیگ و هادی بیگ و چند تن دیگر را همراه سفیر از مسیر گیلان به مسکو فرستاد و هم زمان ، خان احمدخان نیز هیأتی به سرپرستی خواجه حسام همراه آنان به مسکو اعزام کرد (همو، ٣٤٠-٣٤٢) تا با تزار روس دربارٔە گسترش روابط سیاسی ، تجاری و عقد پیمان مودت گفت وگو کنند (جلالی، ٧١٤).
حضور هم زمان دو سفیر از ایران، یکی از سوی حکومت مرکزی صفویه و دیگری فرستادٔە امیر کیایی به دربار روسیه ،برای تزار چه معنایی میتوانست داشته باشد؟ و این اقدام هم زمان چه نتایجی برای ایران به بار آورد؟ پاسخ این پرسش را باید در سیاست های سال های نخست سلطنت شاه عباس در برابر امیران گیلانی پی گرفت .