Abstract:
در عصر ناصری، با طرح دربار و با هدف ثبت قلمرو جغرافیایی ایران، شمار زیادی تاریخ محلی نوشته شد. این آثار در نگاه نخست، تداوم گفتمان سنت تاریخنگاری محلی و بازتاب هویتهای بومی مناطق مختلف جغرافیایی ایران هستند، اما با نگاه عمیقتر به فرایند تکوین این طرح بزرگ، باید آن را کوششی آگاهانه و توأم با حس وطندوستی از سوی درباریان و نخبگان فرهنگی برای ثبت و تحدید قلمرو سیاسی عصر قاجار در ذیل «ایران»، بهعنوان وطن تحلیل کرد. پژوهش حاضر با روش تاریخی و رویکرد توصیفی - تحلیلی، با تکیه بر منابع و پژوهشهای تاریخی به این پرسشها پاسخ داده است که چه عواملی در دورۀ ناصری سبب نگارش تاریخهای محلی با رویکرد ایرانگرایانه شد؟ و چه اشخاص و نهادهایی و با کدام رویکرد، در تدوین تاریخهای محلی ایرانگرایانه نقش داشتند؟ یافتههای این تحقیق نشان میدهد که سه فرایند تاریخی نهضت بازگشت ادبی، تحولات علمی جدید و سیاست تمرکزگرایی دولت قاجاریه سبب توجه و بازنگری دربار و نخبگان، دربارۀ تصور ایران بهعنوان وطن ایرانیان گردید. این تحولات سبب نگارش تاریخهای محلی با تمرکز بر ثبت حدود و ثغور جغرافیایی ایران شد.
A range of local histories was written in response to a plan enacted by the court and with the purpose of marking Iranian geographical kingdom in the Naseri era. On the one hand, these books indicate the literary traditions of local historiography discourse and reflected regional identities, but on the other hand, with a deeper view in the production of this great project, it should be analyzed as a conscious attempt with a sense of patriotism by the court and cultural elites to record the scope of political realm of the Qajar era under the term of “Iran” as a homeland. Using historical method and descriptive –analytical approach, and relying on historical sources and researches, the present article has been answered the following questions; which factors were the most influential in writing of local histories with Iranianism approach in the Nasri period? What persons and institutions, and with what approach, were involved in the compilation of Iranian local histories? The results show that three historical processes including Literary Return Movement, new scientific developments, and the centralization policy of the Qajar government led to a revision on the idea of Iran as the homeland of Iranians by the court and elites. This transformation resulted in writing local histories, focusing on recording the geographical boundaries of Iran.
Machine summary:
این آثار در نگاه نخست ، تداوم گفتمان سنت تاریخ نگاری محلی و بازتاب هویت های بومی مناطق مختلف جغرافیایی ایران هستند، اما با نگاه عمیق تر به فرایند تکوین این طرح بزرگ، باید آن را کوششی آگاهانه و توأم با حس وطن دوستی از سوی درباریان و نخبگان فرهنگی برای ثبت و تحدید قلمرو سیاسی عصر قاجار در ذیل «ایران »، به عنوان وطن تحلیل کرد.
تنها پژوهش منطبق با تحقیق حاضر، مقالۀ «نوشتارهای جغرافیایی در ایران قرن نوزدهم : هویت های منطقه ای و ساخت فضا» است که نویسنده با بهرهگیری از نظریات مرتبط با هویت و مکان ، و به صورت مشخص با کاربست نظریه «فشردگی زمان - فضا»، ١ چرخش پنداشت محلی نگاران عصر ناصری را با توجه به تغییرات اجتماعی و اقتصادی شتابناک این دوره در پنج منبع تاریخ محلی درباره کاشان ، کرمان ، اصفهان ، فارس و تبریز بررسی کرده است (٨٢٧-٧٩٣ ,Gustafson).
پرسش اصلی پژوهش حاضر را میتوان این گونه صورتبندی کرد: چه عواملی موجب نگارش تاریخ های محلی با رویکرد ایرانگرایانه شد؟ پرسش فرعی نیز این است که چه اشخاص و نهادهایی در تدوین تاریخ های محلی ایرانگرایانه نقش داشتند؟ فرضیۀ اصلی این پژوهش که شواهد و یافته های تاریخی آن را تأیید میکند این است که تحولات سیاسی و فرهنگی ایران عصر قاجار از جمله نهضت بازگشت ادبی ، تحولات علمی جدید و سیاست تمرکزگرایی دولت قاجار در واکنش به مدعیان داخلی و سیاست نظامی و استعماری روس و انگلیس در مرزهای تاریخی ایران، منجر به پدیدار و بسیط شدن مفاهیم مرز و بوم ، وطن و مفهوم ایران گردید؛ این موضوع موجب توجه به شناخت مختصات جغرافیای وطن شد و نگارش دسته ای از تاریخ های محلی ، از سوی دربار و رجال سیاسی مانند امیرکبیر و سپهسالار تشویق گردید.