Abstract:
علامه جعفری و ویتگنشتاین متقدم دو فیلسوفی هستند که صورتبندی آنها از بحث ارادهی آزاد، ارتباط تنگاتنگی با اصل علیت دارد. میتوان قرابت و همگرایی دیدگاه این دو فیلسوف را در چنین مباحثی ارزیابی کرد: تفکیک میان اراده و جهان، وجودنداشتن شبکهی علی میان اراده و کنش انسان، نقش محوری منِ مابعدالطبیعی و سوژهی متافیزیکی در ارادهی انسان و تسری اصل علیت بهمثابه پیشفرض ذهنی انسان در سنجش وقایع. وانگهی، میتوان درباب تفاوتهای نگرش این دو فیلسوف نیز سخن گفت. بهاینصورت که علامه جعفری به دوگانگی میان من متافیزیکی و اراده قائل است؛بهنحوی که من بر اراده و جهان تأثیر علی (غیر از فیزیک کلاسیک) مینهد. اما در فلسفهی ویتگنشتاین، ارادهی متافیزیکی با سوژهی متافیزیکی اینهمان است و ازآنجاکه در مرز عالم قرار دارد، پیوندی با جهان نخواهد داشت. نوآوری این مقاله در تحلیل تطبیقی ارادهی آزاد از دریچهی اصل علیت است که به همگرایی آرای دو فیلسوف در بسترهای بینشی متنوع اشاره میکند.
Investigation "Free will" from gateway the "law of causality", in Allameh Jafari and early Wittgenstein's view Allameh Jafari and early Wittgenstein are two philosophers whose formulation of free will is closely linked to the law of causality. The closeness and convergence of these two philosophers' views on topics such as "the separation of will and world", "absence law of causality network between human will and action in classical physics", "the central role of the metaphysical I and the metaphysical subject in human will" and the extension of the law of causality as understanding events. Likewise, we can also talk about the differences in the attitudes of these two philosophers. In this way, Allameh Jafari believes in the duality between "metaphysical subject" and the will, In other words, the subject has a causal effect (other than classical physics) on the will and the world. But in Wittgenstein's philosophy, phenomenal will is the same metaphysical subject and since it is at the boundary of the universe, it has no connection with the world. The innovation of this paper involves a comparative analysis of the free will from gateway the "law of causality" that points to the convergence of the views of the two philosophers in the different contexts of vision.
Machine summary:
اما در کل ایشان به سنخیت میان علت و معلول قائل هستند و منشأ آنرا امور زیربنایی و مابعدالطبعی است قلمداد می کنند: بنابراین: ميان اشيا، سنخيّتى وجود دارد، البته نه به اين معنا كه ذاتاً قانون علّت و معلول، به همان خشونت كلاسيك وجود داشته باشد، بلكه به معناى اينكه حركت به ماوراى طبيعت مربوط بوده و مجموعهاى به نام معلول از مجموعه ديگرى به نام علّت سرازير مىشود، در حالى كه با معلوماتِ محدودِ خود نمىتوانيم ارتباط ميان اين دو مجموعه را بهطور رياضى و علمىِ محض به دست آوريم (جعفری، 1392ب:111).
ایشان وجود این قانون را برای تنظیم ارتباط زندگی، خوب و مثمرثمر میداند (جعفری، ۱۳۸۴: ۲۹۶)؛ به این دلیل است که علیت فیزیکی و درواقع مکانیک کلاسیک، اثباتکنندهی اصل سنخیت و تجانس میان علت و معلول است؛ مثلاً ما با اعتماد، تخممرغ را میشکنیم و از آن استفاده میکنیم؛ زیرا هرگز ندیدهایم که از آتش، سرما ساطع شود یا از نطفهی انسان، گیاه سر بر آورد.
اما اگر بیرون از عالم منطق، همهی امور موجود در جهان تصادفی باشد، میان ارادهکردن (انسان) و امکان محققشدن امری که ارادهشده (در جهان)، چه ارتباطی وجود دارد؟ این ارتباط ضروری است یا تصادفی؟ برای تبیین بحث اراده و بهطور خاص، ارادهی آزاد، ناگزیریم از روزنهی واکاوی قانون علیت، به بررسی ارتباط بین اراده و جهان بپردازیم.
لذا اگر اصل علیت فیزیککلاسیک را معیاری برای اختیار قرار دهیم، آنگاه میتوان گفت که از نظر علامه میان اراده و معلول آن یعنی کنش انسانی، سنخیتی برقرار نیست.
اما در باب نظریهپردازیهای این دو فیلسوف میتوان گفت که در نظر ویتگنشتاین، بین اراده پدیداری و جهان (در ساحت وجودشناسانه)، سنخیت و اصل علیت برقرار نیست.