Abstract:
مقالهی پیش رو بهمنظور تحلیل جامعهشناختی سه گونه از نمایشهای شادیآور زنانه در دوران حکومت قاجار انجام شد. گونههای مذکور شامل: نمایشهای انتقادی و سنتی، نمایشهای انتقادی-اجتماعی (مردان هوسران) و نمایشهای اجتماعی (نبودن امنیت اقتصادی) بود. دو یا سه مورد از نمایشهای هر گروه، معرفی و ارزیابی شدند. یکی از طرق واکاوی نمایشهای شادیآور زنانه بهرهگیری از مفاهیم جامعهشناسی بود، ازاینرو بهمنظور بازنمایی جایگاه اجتماعی زنان در جامعهای مردمحور با بهرهگیری از مفهوم سلطهی مردانهی پیر بوردیو به تحلیل موضوع حاضر پرداخته شد.مقالهی حاضر از نوع مقالات توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات ضروری تحقیق با استفاده از شیوهی کتابخانهای گردآوری شد. با استناد بر اطلاعات بهدستآمده، زنان بهمنظور رهایی از زیر بار فشارهایی که از سوی جامعه بر آنان تحمیل میشد، به راههای گوناگونی متوسل شدند؛ یکی از این راهها اجرای نمایشهایی با محوریت زنان، به جهت بازنمایی مسائل و معضلات آنها بود؛ نمایش عقدههای فروخوردهای که در اثر تعصبات جامعهای مردسالار، به وجود آمده بودند. نتیجه حاکی از آن بود که واکاوی نمایشهای زنانه، یکی از راههای مؤثر در ریشهیابی تأثیرات چیرگی مردان بر زنان است.
The current paper analyzes the sociology of three fashions of women’s cheerful performances during the Qajar Dynasty. The genres or fashions include critical and traditional performances, socio-critical performances (lustful men), and social performances (lack of economic security). Two or three cases of the performances of each type are introduced and evaluated. One of the ways to study women's cheerful performances is through utilizing sociological concepts, thus to study the social status of women at the time of a male-centered society, Bourdieu’s masculine domination was employed. The present study was conducted through descriptive–analytical method, and the required information was collected through a library approach. According to the data collected, in order to escape the pressures imposed on them by society, women sought different methods, one of them being holding performances with women as their center to represent their own issues. The performances were an exhibition of concealed complexes which were manifested by the prejudices of a patriarchal society. The results show that exploring these performances is one of the effective methods of finding the roots of the effect of masculine domination of women.
Machine summary:
(٥٥ :٢٠١٢ ,Thalasso) از سوي ديگر در دين مبين اسلام ، به عنوان دين رسمي ايران ، حضور زن در جامعه ، در شرايطي که اسباب تحريک و انحراف مردان را فراهم آورد، ممنوع بود؛ از طرفي چون احکام و قوانين در جامعه اي مرد سالار به اجرا درميآمدند، بخش هايي از آن ها که دلخواه مردان بودند و منافعشان را حفظ مينمودند، مورد تأييد قرار ميگرفتند و غيرازآن ، با بي اعتنايي مواجه ميشدند؛ به عنوان مثال : ممانعت از تعدد زوجات براي مردان و دوري از تفريحات و برخي از بيقيديها، آن چنان مورد تأکيد و توجه قرار نميگرفتند -مگر از سوي علماي متدين - در عوض ، اغلب حقوق اجتماعي زنان را ناديده ميگرفتند و آن ها در اندرونيها محبوس شدند.
در دوران حکومت پهلوي نيز در محافل زنانه به اجرا درميآمدند؛ اما با توجه به عواملي همچون : آزاديهاي بيقيدوشرط زنان به هنگام اجراي اين نمايش ها و گاه پرده دريهاي تندي که منجر به بيحرمتي به بعضي از اصول اجتماعي ميشد، ورود تئاتر غربي و رونق روزافزون آن ، تحولاتي که در وضعيت حقوقي و مناسبات اجتماعي زنان پس از انقلاب مشروطه پديد آمده بود، همچنين زناني که پا به صحنه هاي تئاتر گذاشته بودند، سبب شد تا اين نمايش ها با گذشت زمان رونق خود را از دست بدهند و دوران زوال خود را طي کنند.