Abstract:
هدف این پژوهش شناسایی بدفهمیهای دانشآموزان در علوم تجربی دوره اول ابتدایی و نقش آموزگاران در شناسایی و اصلاح این بدفهمیها بوده است که به روش تحقیق ترکیبی طرح اکتشافی انجام شده است. نمونه مورد مطالعه از میان مدارس ابتدایی استانهای آذربایجان شرقی، تهران، خراسان جنوبی و همدان انتخاب شده است. آموزگاران مدارس نمونه در یک دوره آموزش کوتاه مدت در مورد اصول بدفهمی شرکت کردند. اطلاعات پژوهش را آموزگاران در طول یک سال تحصیلی و با تکمیل کردن پرسشنامۀ مرتبط با بدفهمی در پایههای تحصیلی اول تا سوم به طور مجزا گردآوری کردند (336 گزارش). یافتههای پژوهش نشان دادند که بدفهمیهای واژگانی، مفهومی و پیشپنداشته شایعترین بدفهمیهای دانشآموزان دوره اول ابتدایی در درس علوم تجربی بودهاند و آموزگاران این بدفهمیها را از طریق بهکارگیری راهبردهای فعال یاددهی-یادگیری در کلاس علوم تجربی، همچون پرسش و پاسخ، مشاهده حین آزمایش، انجام دادن فعالیت عملی و شنیدن مکالمات درون-گروهی دانشآموزان شناسایی کردند. در حدود نیمی از راهبردهای بهکارگرفته شده از سوی آموزگاران برای اصلاح بدفهمیها راهبردهای معمولی تعاملی مانند انجام دادن فعالیتهای عملی، مقایسه و نتیجهگیری، مباحثه و نتیجهگیری و کاربرد چندرسانهایها بودهاند که دانشآموزان خود را به طور فعال درگیر اصلاح سازههای ناقص یا غلط ذهنی خود کردهاند. در مجموع نتایج پژوهش بیانگر توانایی قابل قبول آموزگاران مشارکتکننده در طرح برای شناسایی و اصلاح بدفهمیهای دانشآموزانشان است.
To improve the quality of student learning it is necessary to identify their misconceptions and find ways of correcting them. Such misconceptions in science, and especially at the elementary school level, could be of grave consequences if not remedied. In this study a group of elementary school teachers from four provinces of East Azerbaijan, Tehran, South Khorasan, and Hamedan participated in a short course on the essence of misconceptions and ways of correcting them. Then they reported on their observations and corrective actions over the period of one academic year. 336 such reports on students of first through third grades were collected. Data analyses revealed that most misconceptions are lexical, conceptual, and preconceived. Utilizing active learning strategies, teachers were able to both identify and remedy these misconceptions. All in all, results are indicative of participating teachers’ ability in identification and correction of their students’ misconceptions.
Machine summary:
يافته هاي پژوهش نشان دادند که بدفهمی هاي واژگاني، مفهومي و پيش پنداشته شايع ترين بدفهمی هاي دانش آموزان دوره اول ابتدايي در درس علوم تجربي بوده اند و آموزگاران اين بدفهمی ها را از طريق به کارگيري راهبردهاي فعال ياددهي-يادگيري در کلاس علوم تجربي، همچون پرسش و پاسخ ، مشاهده حين آزمايش ، انجام دادن فعاليت عملي و شنيدن مکالمات درون -گروهي دانش آموزان شناسايي کردند.
(رجوع شود به تصویر صفحه) شکل ١: روش تحقيق ترکيبي مبتني بر طرح اکتشافي در قسمت اول اين پژوهش پس از گردآوري داده هاي کيفي از گزارشهاي آموزگاران در مورد بدفهمی هاي دانش آموزان در زمينۀ علوم تجربي دوره اول ابتدايي، داده ها به روش کيفي مورد تحليل قرار گرفته اند که نتايج آن نشان دهندة انواع بدفهمی هاي دانش آموزان در زمينۀ علوم تجربي، چگونگي شناسايي و اصلاح آنها از سوي آموزگاران بوده است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) نمودار ٥: روشهاي شناسايي بدفهمی هاي دانش آموزان در درس علوم تجربي پايه اول ابتدايي از سوي آموزگاران راهکارهايي که آموزگاران براي اصلاح بدفهمی هاي دانش آموزان به کار برده اند شامل انجام دادن آزمايش ، اجراي عملي، تکرار و تمرين ، توضيح در مورد معاني واژگان با بيان مثال و افزودن مفاهيم جديد به سازه هاي ذهني موجود در ذهن دانش آموزان و استفاده از چندرسانه ايها بوده است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) نمودار ١٥: راهکارهاي به کار گرفته شده از سوي آموزگاران دوره اول ابتدايي براي اصلاح بدفهمی هاي دانش آموزان در درس علوم تجربي نتايج نشان مي دهند که در حدود ٥٠% از راهکارهاي اصلاحي راه کارهايي تعاملي بوده و دانش آموز در اصلاح بدفهمي خود فعالانه مشارکت داشته است .