Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی به روش قصهگویی بر کاهش کمرویی و ارتقای هوش هیجانی و مولفههای آن در دانش آموزان دختر دبستانی انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانش آموزان پایههای پنجم و ششم دبستانهای دخترانه شهر قم در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل دادند. نمونه پژوهش یکی از مدارس ابتدایی شهر قم بود که بهصورت در دسترس انتخاب شد و 25 دانش آموز کمرو بهصورت هدفمند انتخاب شدند(با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه تشخیصی- تکمیلی با معلمان) و با جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (12نفر گروه آزمایش و 13نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه هوش هیجانی کودکان و نوجوانان بار- آن (2000) و پرسشنامه کمرویی کودکان کروزیر (1995) بود. اعضای گروه آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقهای، هفتهای یک بار، آموزش هوش هیجانی را به روش قصهگویی (قصهها را پژوهشگران تهیه کردند و روایی حاصل شد) دریافت کردند، درحالیکه به اعضای گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از پایان جلسههای آموزشی، پرسشنامههای مذکور برای هر دو گروه اجرا شدند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش هوش هیجانی به روش قصهگویی بر کاهش کمرویی (در سطح 0/99 و توان آماری 0/86) و ارتقای هوش هیجانی کلی و مولفههای آن (درون- فردی، میان- فردی)(در سطح 0/95 و توان آماری 0/66 تا 0/99) در دانش آموزان دختر دبستانی موثر بوده است. براین اساس پیشنهاد میشود که در محیطهای آموزشی برای غلبه بر کمرویی کودکان آموزش هوش هیجانی با روش قصهگویی مورد استفاده قرار گیرد.
Emotional intelligence is the ability to control and manage emotions. Bashfulness is an emotional characteristic that could lead to social isolation and impact children’s performance across their developmental years. Learning social skills could help shy students overcome this problem. It has been hypothesized that such skills can be taught through storytelling, and hence, improve children’s emotional intelligence. To test this hypothesis, a group of 25 fifth and sixth grader girls identified by their teachers as shy, were assigned to two groups one of which learned social skills through storytelling while the other did not do anything. Both emotional intelligence and shyness of both groups were assessed before and after the eight 45-minute storytelling sessions. Data analyses show that the emotional intelligence of the experimental group improved and their bashfulness detectably reduced. It is thereby suggested that within the educational environments storytelling be deployed as a way of helping students overcome their shyness.
Machine summary:
نتايج نشان داد آموزش هوش هيجاني به روش قصه گويي بر کاهش کمرويي (در سطح ٠/٩٩ وتوان آماري ٠/٨٦) و ارتقاي هوش هيجاني کلي و مؤلفه هاي آن (درون - فردي، ميان - فردي)(در سطح ٠/٩٥ و توان آماري ٠/٦٦ تا ٠/٩٩) در دانش آموزان دختر دبستاني مؤثر بوده است .
براين اساس پيشنهاد ميشود که در محيطهاي آموزشي براي غلبه بر کمرويي کودکان آموزش هوش هيجاني با روش قصه گويي مورد استفاده قرار گيرد.
بنابراين با توجه به تأثير بازدارنده اي که کمرويي در روند رشد ايجاد ميکند و مانع شکل گيري هويت سالم ميشود، در اين پژوهش در پي يافتن پاسخ به اين سؤال هستيم که آيا قصه گويي ميتواند هوش هيجاني را بالا ببرد و کمرويي را در نوجواناني که هويتشان در حال شکل گيري است پايين بياورد؟ براي پاسخ به اين پرسش ، فرضيه هايي مطرح و بررسي شده که عبارت اند از: 1.
آموزش هوش هيجاني به روش قصه گويي سبب کاهش کمرويي دانش آموزان دبستاني ميشود.
افراد کمرو در بخش ادراک هيجانات ، ابراز هيجانات و کنترل آن قادر به درک منطقي، تصميم گيري مناسب و عمل هوشمندانه نيستند (منتظرغيب و احقر، ١٣٨٨)، اما به نظر ميرسد با آموزش هوش هيجاني مهارتهايي مانند مهارتهاي ارتباطي(محمودي و نجفي، ١٣٩١)، کنترل استرس (حاتمي، ١٣٨٧)، حل مسئله اجتماعي و رفتار سازشي(عسگرپور، ١٣٩٢) افزايش مييابد و اين موضوع به صورت غير مستقيم اعتماد به نفس را 1.
Castillo Gualda, Salguero, Fernández-Berrocal & Balluerka متقابل ميان قصه گو و شنوندگان روشي جذاب براي يادگيري است و مايۀ نشاط دانش آموزان و جلب توجه آنها به مفهوم آموزشي ميشود.