Abstract:
زبانشناسانی مانند جورج لیکاف و مارک جانسون، استعاره را پدیدهای فقط زبانی نمیدانند، بلکه برای آن ماهیتی ادراکی و مفهومی قائلاند. در دیوان انوری، برخی مضمونهای مشابه با شعر متنبّی یافت میشود؛ یکی از این مضمونها حضور و تأثیرپذیری از عناصر طبیعت، بهویژه عناصر اربعه است. جستار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی مبنای طرحوارهای استعارههای عناصر اربعه در شعر انوری و متنبّی را بهطور تطبیقی بررسی کرده است. استعارة مفهومی، به واکاوی علّت ادّعای همانندی میپردازد. این امر کمک میکند تا خواننده با دیدی واضحتر و ادبیتر به مفهوم شعر بنگرد و آن را لمس کند. نتیجۀ حاصل از این پژوهش، دستیابی به بازتاب عناصر اربعه بهویژه در شعر انوری با بسامد 60 بار و در شعر متنبّی با بسامد 33 بار تکرار شده است. نگاشتهای مرکزی مشترکی همانند «بخشایش، تحرّک و جابهجایی (طرحوارۀ جابهجایی)، تکاپو، تحرّک و نابودگری» در شعر این دو شاعر در مفهوم عناصر اربعه بهکار رفته است و تناقضاتی در نگاشتهای همانند «قناعت، گمراهی، عشق، حرص، صبر، خشم، حیات و هجران» بهکار رفته است که بازتاب و بسامد آن در شعر انوری بیشتر است و نشاندهندۀ برونگرایی این شاعر و نگاه مثبت وی به طبیعت و عناصر چهارگانه است.
Linguists like George Lakoff and Mark Johnson do not concider metaphor as a linguistic
phenomenon, but as a perceptual and conceptual nature. In the poems of Anwar, some similar
themes are found in the Motanabbi’s poetry. One of these themes is the presence and influence of
the elements of nature especially four elements. The present study with a descriptive-analytic
approach deals with a comparative study of the schematics of the metaphors of the four elements
in Anwar and Motanabbi's poems. Conceptual metaphor examines the cause of similar claims
which helps reader to look at the meaning of the poems with a more literary view. The result of
this research is to achieve the reflection of the four elements especially in 60 times the Anvari
poems and in 33 times the frequencies of the medium. Common central maps such as
“forgiveness, mobility and displacement (displacement design), struggle, mobility and
destruction”, have been used in the poetry of the two poets in the context of the four elements.
There are contradictions in such drawings as “contentment, aberration, love, greed, patience,
anger, life, and separation”. Their reflection and frequency are more in Anvari's poetry and show
the poet's extroversion and his positive view of nature and the four elements.
Machine summary:
استعارة مفهومی آب با نگاشت «بخشایش» (طرحوارۀ حجمی) در شعر انوری، طرحوارۀ حجمی همانند اشعار متنبّی است؛ درواقع، انوری با استفاده از مظروف حیاتبخشی توانسته است عنصر «آب» را تحلیل کرده و این ویژگی عنصر را به ممدوحش بازگرداند: به آب چشمۀ حیوان حیاتی انوری را ده که اندر آتش عشقت بکشتی زین هوس ما را (1376: 391) در این استعارة مفهومی، مبدأ «بخشایش» است که با بسامد پنج بار مفاهیم مقصد را درنظر خواننده قابل لمستر میکند.
در شعر زیر شاعر با استفاده از ترسیم فضا و حجمی - انتزاعی همانند حیات و زندگی آب را درمعنای متفاوتی از عنصر اوّلیهاش بیان کرده است: غم عشق تو از غمها نجاتست مرا خاک درت آب حیاتست (انوری، 1376: 396) گفتم که آب جیحون، گفتا خری مکن بگذر که عالمی همه آب و گیاه توست (همان: 104) این استعارة مفهومی در اشعار انوری نیز با نگاشت مرکزی «بخشایش» اشاره شده است.
در بیت زیر هستۀ مرکزی «برندة پیام در نزد یار» بهعنوان مفهومی انتزاعی برای باد بیان شده است: بوی تو باد ار شبی برد به طوافی جمله عشّاق را ز خاک برآرد (انوری، 1376: 412) نگاشت مرکزی باد در بیت زیر «حاملبودن و جابهجاکردن» پیغام بین عاشق و معشوق است: ای باد صبحدم خبری ده ز یار من کز هجر او شدست پژولیده کار من (همان: 474) این نگاشت، در اشعار متنبّی و انوری مشترک است؛ این امر نشاندهندۀ دیدگاه هردو شاعر نسبت به قدرت آب در تحرّک و جابهجایی است.