Abstract:
از جمله مباحثی که در خصوص اعمال عبادی در میان فقهای متاّخر شکل
گرفته جزئیت و عدم جزئیت عمل مستحبی در واجبات است. در مقابل دیدگاه
جزئیت که موافق ارتکازات عرفی است، احتمال ظرف بودن واجب برای عمل
مستحبی چنین مسئلهای را شکل داده است. این مسئله در این نوشته با روش
کتابخانهای به صورت تحلیلی انتقادی مورد بررسی قرار میگیرد. بحث مورد
گفتگو در برخی از مباحث فقهی مانند جریان قاعصده تجاوز, خلل صلات و
غیره موثر است. اگرچه در ذهن متدینان» جزء بودن عمل مستحبی از بدیهیات
است ولی این دیدگاه در میان متاخران و معاصران با اشکالاتی مواجه شده
است و امروزه چه بسا نظریه عدم جزئیت دارای طرفداران بیشتری است. با
بررسی ادله طرفین و پاسخ به ایراداتی که از سوی منتقدان، مطرح میشود
دیدگاهی که عمل مستحبی را جزء فرد ماهیت معرفی میکند بدون اشکال و
مورد پذپرش است.
One of the issues discussed by the late Shia jurists is the fact of
componentness and not componentness of recommended elements of an
obligatory action. Although the idea of componentness is concordant with
common sense, but it is rejected by some scholars. They believe that the
obligatory action is the dwelling of recommended elements. This article
studies this issue with a critical analytical approach. This subject has
effects in some jurisprudential issues like the rule of Tajawoz and the
khelal (invalidators) of prayer. Although componentness of recommended
elements of an obligatory action is a self-evident fact, but many late and
contemporary scholars have objections to this idea. Analyzing the
arguments of both sides, the writer has proven that the idea of
componentness is acceptable.
Machine summary:
عمده مطلبی که میتواند در پاسخ به این سؤالات موثر باشد جزئیت یا عدم جزئیت عمل مستحبی در واجب است و اگر انگاره جزئیت مورد پذیرش قرار گیرد بسان اجزاء واجب دیگر خواهد بود و آثار و تبعات آنها را خواهد داشت و در غیر این صورت، آثار آن میتواند متفاوت باشد از این رو، این موضوع در میان معاصران شکل گرفته است؛ چرا که عمل مستحبی چنینی، در ارتکازات متشرعین از اجزاء نماز محسوب میشود و کسی در جزء بودن قنوت در نماز به خود تردید راه نمیدهد ولی از دیدگاه برخی از فقها این مطلب، جای اشکال و مناقشه دارد.
نقد دلیل اول انگاره دلیلیت صدق ماهیت فاقد جزء مستحب بر عدم جزئیت مورد پذیرش نیست؛ زیرا در صورت صحت چنین ادعایی، جزئیت برخی از اجزاء واجب نیز مورد مناقشه خواهد بود؛ اجزایی که در جزئیت آنها کسی خدشه نکرده است؛ چرا که اجزائی از صلات را که در جزئیت آنها شکی وجود ندارد و بدون آنها نیز ماهیت صادق است میتوان برشمرد.
توجیه اول: مشکک بودن عناوین مرکب آیتالله بروجردی با طرح این ادعا که برخی از عناوین مشکک هستند سعی میکند دلیل معقولی برای رفع اشکالات جزئیت مطرح کند؛ وی مینویسد: «تحقیق این است که عنوان صلات عنوان عرضی است بنابراین صدق آن بر اجزاء، عرضی است نه ذاتی و امر بسیط کلی است که مقول به تشکیک است که بر افراد خود با اختلاف مراتبی که دارند صادق است و فرقی در اینکه آن فرد طویل است یا قصیر، وجود ندارد فرد طویل نیز با تمام اجزاء آن، صلات است و اینگونه نیست که گفته شود آن تلفیقی از صلات و غیر صلات است، همانگونه که فرد قصیر نیز بدون هیچ نقصانی صلات است، جزء مستحب نیز چنین است و جزء فرد محسوب میشود.