Abstract:
در عصر حاضر، رقابت دانش محور و محیط رقابتی ناپایدار، عملکرد صادراتی کسب و کارهای دانش بینان را تحت تاثیر قرار داده است، که این موضوع لزوم بهره گیری از هوشیاری کارآفرینانه و یادگیری راهبردی را جهت موفقیت در این تقابل، هر چه بیشتر آشکار می کند. بر این اساس هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر هوشیاری کارآفرینانه بر عملکرد صادراتی کسب و کارهای دانش بنیان با توجه به نقش یادگیری راهبردی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها از نوع توصیفی و بهصورت همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. نمونه آماری این تحقیق تعداد 169 شرکت دانش بنیان شهر کرمان می باشد. ابزار پژوهش سه پرسشنامه است که روایی و پایایی آنها مورد تایید قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که یادگیری راهبردی نقش میانجی را در ارتباط بین هوشیاری کارآفرینانه و عملکرد صادراتی شرکت های دانش بنیان ایفا می کند. همچنین هوشیاری کارآفرینی و یادگیری راهبردی بر عملکرد صادراتی کسب و کارهای دانش بنیان تاثیر گذار هستند.
The purpose of this study was to investigate the effect of entrepreneurial awareness on the export performance of knowledge based businesses in terms of the role of strategic learning. The research method is applied to the purpose and in terms of data collection method is a descriptive and correlation method based on the structural equation model. The statistical sample of this research is a total of 169 knowledge based companies in Kerman. The results of the research indicate that strategic learning plays a mediating role in the relationship between entrepreneurial awareness and the export performance of knowledge-based companies.
Machine summary:
نتايج تحقيق بيانگر آن است که يادگيري راهبردي نقش ميانجي را در ارتباط بين هوشياري کارآفرينانه و عملکرد صادراتي شرکت هاي دانش بنيان ايفا مي کند.
يکي از مهم ترين دلايل اين امر اين اســت که صــادرات در قياس با ســاير روش هاي بين المللي شـدن ، به منابع کمتري نياز دارد و بنابراين ، عملکرد صـادراتي کسـب و کار به طور فزاينده به عنوان راه مناسب رشد شرکت مورد توجه قرار گرفته است (رحمان سرشت و کريمي، ١٣٨٦).
بدين لحاظ و با توجه به ادبيات تحقيق و مطالب بيان شده در ارتباط با ديگر فرضيه هاي تحقيق ، فرضيه اصلي تحقيق به صورت زير مي باشد: فرضيه اصلي: هوشياري کارآفرينانه با توجه به نقش ميانجي يادگيري راهبردي بر عملکرد صادراتي کسب و کارهاي دانش بنيان تاثير مثبت و معنادار دارد.
مدل مفهومي تحقيق روش پژوهش اين پژوهش از آنجا که به بررسي تاثير هوشياري کارآفرينانه بر عملکرد صادراتي کسب و کارهاي دانش بينان با توجه به نقش متغير ميانجي يادگيري راهبردي مي پردازد و به توصيف واقعيت هاي موجود و فرايندهاي جاري پرداخته و ملاک آن زمان حال بوده است ، از نوع توصيفي–همبستگي مبتني بر مدل معادلات ساختاري است .
1. Morales & Montes ٣- اين تحقيق به نقش يادگيري راهبردي در ارتباط بين هوشياري کارآفرينانه و عملکرد صادراتي شرکت هاي دانش بنيان اذعان نمود.