Abstract:
ابن خلدون پیشگام اندیشه اقتصادی مدرن در قرن چهاردهم میلادی است.این مقاله به ارزیابی چهار ادعا در مورد اندیشه های اقتصادی ابن خلدون می پردازد. اول، این که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون با اندیشه های بعدی پیوستگی ندارد. دوم، این که اندیشه های وی اندیشه اقتصادی اسلام است. سوم این که ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار است. چهارم اینکه وی پیشگام مارکس در تحلیل ماتریالیستی تاریخ است. در این مقاله ادعاهای یادشده با استفاده از روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد و نشان داده می شود که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون از طریق مکتب سالامانکا به اندیشه های اقتصادی اسکاتلندی (کلاسیک) منتقل شده است. لذا از پیوستگی برخوردار است.اندیشه های اقتصادی ابن خلدون، اندیشه های اقتصادی اسلام نیست، بلکه تحلیل اقتصاد مسلمین در یک جغرافیای محدوداست. همچنین ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار و ماتریالیسم تاریخی نمی باشد.
Ibn Khaldun is pioneer of modern economic thought in the fourteenth century AD. A number of researchers have claimed that his economic ideas has no associations with later economic thoughts. They also claimed that his economic ideas are economic thought of Islam and he is the originator of the labor theory of value and historical materialism before Marx. In this article the mentioned claims are investigated and shown that according to the evidences, it seems that the economic ideas of Ibn Khaldun transferred to Scottish (classical) thinkers through school of Salamanca . Ibn Khaldun's economic ideas is not economic thoughts of Islam, but an analysis of the economy of Muslims. Ibn Khaldun also is not the originator of labor theory of value and historical materialism.
Machine summary:
در این مقاله ادعاهای یادشده با استفاده از روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار مـی گیـرد و نشـان داده می شود که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون از طریق مکتـب سـالامانکا بـه اندیشـه های اقتصـادی اسـکاتلندی (کلاسـیک ) منتقـل شـده اسـت .
از نظر عماد الدین احمد ( ١٩٩٥ ، ص ٣ ) ، ابن خلدون نخستین محققی اسـت کـه بـه درستی طرز فکر علمی را در تاریخ و اقتصاد در پیش گرفـت و از ایـن رو در علـم اقتصـاد پیشگام است .
بیان چهار ادعا چهار ادعایی که در این مقاله بررسی می شود به ترتیب زیر ارایه می شود: اول ،از نظر بولاکیا ( ١٩٧١،ص ١١١٨) ، هـر چنـد ابـن خلـدون طلایـه دار بسـیاری از اقتصاد دانان است ولی وی تنها یک رویداد تاریخی مربوط به قرن چهاردهم مـیلادی اسـت و هیچ پیامدی برای تکامل اندیشه های اقتصادی نداشته است .
بنابراین در مجموع شواهد مذکور حـاکی از آن اسـت کـه اندیشـه هـای اقتصـادی ابـن خلدون بر تفکرات اقتصادی اسکولاستیک دوم تاثیر گذاشته و آنهم به نوبه خود بـر اندیشـه های اقتصادی اسکاتلندی موثر بوده است .
سـه مثـال در ایـن زمینـه از کتاب مقدمه ابن خلدون ذکر می شود تا نشـان داده شـود کـه اندیشـه هـای اقتصـادی ابـن خلدون تنها تعمیم واقعیتهای مشاهده شده است و با اقتصاد اسلامی تفاوت دارد.
(بولاکیا،١٩٧١ ،ص ١١١٠) از نظر صوفی(١٩٩٥)نیز ابن خلدون در کتاب مقدمه ، اصول اولیه نظریه ارزش مبتنـی بـر کار را مطرح کرده است .