Abstract:
قانون اساسی به عنوان سند مهم، یک نظام حقوقی مفهومی بسیار پیچیده و دارای لایههای پنهان است. تجربه قانون اساسی در دو سده اخیر نشان داده است این مفهوم علاوه بر متن و اصول نوشته بر روی کاغذ، دارای لایهها و اصولی نانوشته هم هست که در عمل و در اجرا توسط کنشگران عرصه سیاسی پدید میآیند. اگر این اصول و لایهها نادیده گرفته شوند میان واقعیت موجود در یک جامعه و کلمات متن، گسلی عمیق ایجاد خواهد شد. به این ترتیب، متن قانون اساسی راکد شده و تحولات سیاسی به آن بیتوجه خواهند ماند. در این مقاله کوشش شده است این مسئله بررسی شود که این اصول از کجا نشئت میگیرند و تاریخچه این بحث و مبانی آن به کجا بر میگردد. همچنین برخی از مهمترین لایههای پنهان قانون اساسی که در متن نمیآیند مانند رویههای اساسی، عرف اساسی، شبه قانون اساسی، قوانین عادی برتر، اصول فراقانون اساسی، اصول خارج از قانون اساسی توضیح داده شدهاند.
The constitution as an important document in a legal system is a very complex concept with hidden layers. Constitutional experience in the last two centuries has shown that this concept, in addition to the text and the principles written on paper, also has unwritten layers and principles that arise in practice and in practice by political actors. If these principles and layers are ignored, there will be a deep gap between the reality of a community and the words of the text. Thus, the text of the constitution remains unchanged and political developments ignore it. This article has attempted to examine where these principles originate and Where does the history of this debate and its origins go. Some of the most important layers of the constitution that do not appear in the text are also explained for example: constitutional convention, constitutional custom, Quasi constitution, Super-statutes, Supra constitution, Extra-Constitutional
Machine summary:
همچنین برخی از مهم ترین لایـه هـای پنهـان قانون اساسی که در متن نمیآیند مانند رویه های اساسی، عرف اساسی، شبه قانون اساسی، قوانین عادی برتر، اصول فراقانون اساسی، اصول خارج از قـانون اساسـی توضیح داده شده اند.
سپس این مسئله مورد تحلیل قرار گرفته است که این لایه های پنهان یا خارج از متن قانون اساسی دارای چه مبانی و کارکردهایی هستند و برخی از مهم تـرین واژگـانی کـه در ادبیـات نظریـه هـای حقـوق اساسی برای این مفهوم به کار برده میشوند توضیح داده شوند.
امروزه در نظریه های اساسی تقریبـاً تردیـدی وجود ندارد که قانون اساسی علاوه بر منابع متنی دارای منابع خارج از متن ٢ هم اسـت ، مانند اسناد بنیادین (اعلامیه استقلال ) اسناد مربوط به شکل گیری و اصلاح قانون اساسی (مثل رسایل فدرالیست ها) فلسفه سیاسی و اخلاقی (ارزش ها، اخلاق فضیلت ، قـرارداد اجتماعی، عدالت به مثابه انصاف ) هنجارهای اجتمـاعی (سیسـتم اعتقـاد و رفتارهـا) و عمل نهادها (تصمیم های قضایی، قانون گذاری، سنت ها) (٢٠١٣١٩٤٩,Solum) البتـه ایـن اصول معمولاً با چشم غیرمسلح دیده نمیشوند و از آنجـا کـه در مـتن قـانون اساسـی نیستند در جایی خارج از متن قانون اساسی قـرار دارنـد و در طـول تـاریخ ، جزئـی از اساسِ آن کشور شده اند.