Abstract:
سواد فرهنگی ریشه در میراث فرهنگی و اجتماعی یک کشور دارد و ازآنجاکه کشور ما بهویژه پس از ظهور اسلام بافت مذهبی داشته و با اسلام آمیخته است، نمیتوان میان آنها جدایی قائل شد. سواد فرهنگی حیطه گستردهای دارد و تمام دامنههای فعالیتهای انسانی را از دین و علم گرفته تا ورزش دربرمیگیرد. هدف مقاله حاضر تبیین مفهوم سواد فرهنگی و اهمیت و نقش آن در تحولات علوم انسانی اسلامی است. در این راستا این پرسشها مطرح است: مفهوم سواد فرهنگی و ضرورت و اهمیت آن چیست؟ ابعاد و مولفههای کلیدیاش کداماند؟ نقش سواد فرهنگی در تحول علوم انسانی اسلامی چیست؟ چه راهکارهایی میتوان برای تحقق سواد فرهنگی بهویژه در نظام آموزش و پرورش جهت نقشآفرینی آن در تحول علوم انسانی اسلامی متصور شد؟ تحقیق پیش رو از نوع کیفی- تحلیلی است و محقق با بررسی و مطالعه منابع و اسناد مکتوب مرتبط، با استفاده از ابزار فیشبرداری در پی پاسخگویی به پرسشهای تحقیق برمیآید. بر اساس یافتههای مهم این، سواد فرهنگی آن چیزی است که همه تمام اقشار جامعه بهویژه دانشآموزان باید از آن آگاه باشند و حفاظت از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی نیازمند سواد فرهنگی است. سواد فرهنگی، بحثی میانرشتهای و دارای قالب پیوستاری است، نه تکمقولهای. این بحث ابعاد متعدد دارد که بررسی آن، هم برای دستیابی آسانتر به اهداف تحول علوم انسانی اسلامی و هم برای درک تحلیلی و انتقادی مسائل اجتماعی و فرهنگی لازم و موثر است. مولفههای سواد فرهنگی به عمدهترین ابعاد، جنبهها، ویژگیها و همچنین بخشهای کلی مفهوم سواد فرهنگی اطلاق میشود که عبارتاند از: تاریخ ملی، تاریخ جهان، ادبیات، مشاهیر، دین و مذهب، هنر و سبک معماری، اقتصاد، سیاست، موسیقی، علوم پایه، پزشکی و سلامت، جغرافیا، جامعهشناسی و روانشناسی، رسانهها و مطبوعات، ضربالمثلها و فناوری. منظور از عناصر سواد فرهنگی، مصادیق و زیرمولفههای هر یک از مولفههای اصلی است که به بهترین نحو ممکن، کیفیت و وضعیت سواد فرهنگی را در وجوه گوناگون نمایان میسازد. به دلیل ماهیت و عمومیت سوادآموزی فرهنگی، باید علاوه بر نگاه تخصصی به آن، این موضوع به «حوزه فرهنگ عمومی» نیز سوق داده شود. به همین دلیل است که سواد فرهنگی را میتوان پیشنیازی برای تحول در علوم انسانی اسلامی دانست.
Machine summary:
از جمله فواید نظری مطالعه سواد فرهنگی درنظام آموزشی کشورمان میتوان به این موارد اشاره کرد: الف) افزایش آگاهی از ارزشهای موجود در زمینههای فرهنگی جامعه با هدف برنامهریزی کارآمد و اثربخش؛ ب) افزایش آگاهی از مؤلفههای اسلامی-ایرانی تعریفشده در گستره سواد فرهنگی با هدف بهبود غنای فرهنگی سیاستها و اهداف آموزشی؛ ج) افزایش آگاهی نسبت به وجوه اشتراک فرهنگی دانشآموزان و دانشجویان، به عنوان آیندهسازان مملکت؛ د) ایجاد نگرش مثبت نسبت به برقراری ارتباطات دوسویه میان فرهنگها و مراکز علمی در سطح بینالمللی با هدف پیشرفت علمی و فرهنگی نظام آموزش و پرورش؛ ه) ایجاد نگرش مثبت نسبت به گنجاندن اهداف آموزشی مبتنی بر اشتراکات و اختلافات میانفرهنگی با هدف توجه به اصل همهجانبهنگری در تدوین و ابلاغ سیاستها؛ و) ایجاد نگرش مثبت نسبت به ضرورت ترویج ارزشهای فرهنگی گوناگون در هر یک از قومیتهای ملی و جوامع بینالمللی با هدف آشناسازی فراگیران با وجوه برجسته سایر اقوام یا ملل؛ ز) درک تفاوتها و شباهت به منظور تعامل بهتر با فرهنگهای دیگر.
اگرچه طی دهههای اخیر دهها هزار دانشجو و دانشآموخته در رشتههای تعلیم و تربیت و رشته های متعدد دیگر در نظام آموزشی کشور تربیت شدهاند و صاحب هزاران کتاب، مقاله، پایاننامه، رساله و گزارشهای تحقیقاتی هستند، اما باید گفت ضمن تأیید ضرورت وجود و گسترش این فعالیتهای تخصصی و آکادمیک، لازم است مقوله سوادآموزی فرهنگی در «حوزه فرهنگ عمومی» نیز تعریف شود و جایگاهی درخور توجه داشته باشد تا بتواند تأثیر محسوسی بر بهبود وضعیت آموزش در ایران بگذارد.