Abstract:
با اپیدمی کرونا، آنچه که جهانی شد، نه جهانی شدن مناسبات دنیوی شده مادی غربی یا الگوی مواجهه اخلاقی و انسانی غرب با بیماری مخصوصا در سایه بیم و هراس فراگیر آن در اوان داستان، بلکه «همه جهان گیرشدن» یک ویروس برای پرده برداشتن از مناسبات تخیلی پایان یافتگی تاریخ و فسون خوانده شدن آن بود. در زمینه و بستری که برای رویکرد انتقادی و پرسش از هنجارهای به چالش فراخوانده شده در عصر پساکرونایی فراهم آمده است، سوال این مقاله به طور مشخص این بود که: اپیدمی و پاندمی ویروس کرونا، چه چالش یا چالشهایی را برای «سکولاریسم» به عنوان ایده و هنجار مرکزی تمدن هژمون غربی ایجاد کرده است؟ در بستر مطالعات انتقادی کنونی و با کاربست نظریه «معرفت دینی» و درونداشتهای پشتیبان از آن، و طی مطالعهای اسنادی به دست آمد که با بحران کرونا، هنجارهای الهیاتی و به استضعاف کشیده شده ی «خداپایه» و معنوی، دوباره به عرصه توجهات شناختی آمدهاند. در ساحت زندگی بشر امروزی و در چارچوب معناجویی انسان به تنگ آمده و مستاصل شده و بهت زده از شرایط پساکرونایی، تاملات نظری در سطوح معرفت شناسی، جهان شناسی، انسانشناسی، اخلاق شناختی و جامعه شناسی جدی تر از پیش و با نوعی هنجارگرایی همراه شده است. تامل در بستر آنها در شرایط پساکرونا، «سکولاریسم» را نیز با چالشها و پرسشهایی مواجه کرده است، پرسشها و چالشهایی که به بنیان «معرفت شناختی» قابل ارجاع هستند و دست کم اعتبار استدلالها و استیلای سکولاریسم و فلسفه سیاسی و اجتماعی غرب مبتنی بر آن را مخدوش و قابل نقد و جرح نشان میدهند و از سوی دیگر، قوت و اعتبار استدلالهای معرفتی، جهان شناختی، اخلاقی و اجتماعی -سیاسی رقیب یا معارض آن از جمله اصحاب معرفت و سیاست دینی را آشکار میسازند.
With the Corona epidemic, what became global was not the globalization of Western materialized secular relations or the pattern of the Western moral and human confrontation with disease, especially in the wake of its pervasive fear at the outset, but the "globalization" of a virus to expose the imaginary relations of the ended history and its being legend. In the context provided for the critical approach and questioning the challenged norms in the post-Corona era, the present study asks: What are the challenges or challenges to "secularism" in the Corona virus epidemic and pandemic? Has the title created the central idea and norm of Western hegemonic civilization? In the context of current critical studies, with the application of the theory of "religious knowledge" and its supporting inputs, and during a study, documents were obtained that with the Corona crisis, the theological norms and the weakened "God-based" and spiritual, re-entered into Cognitive attention. In the field of modern human life, and in the context of the spiritual human being, desperate and bewildered by the post-Corona conditions, theoretical reflections at the levels of epistemology, cosmology, anthropology, ethics and sociology are more serious than before and accompanied by a kind of normativeness. Reflection on their context in the post-Corona context has also posed challenges and questions to "secularism", questions and challenges that can be referred to on the basis of "epistemology" and at least has distorted and criticized the validity of the arguments and domination of secularism and political philosophy. On the other hand, they reveal the strength and validity of the epistemological, cosmological, moral, and socio-political arguments of its rivals or opponents, including those of knowledge and religious politics.
Machine summary:
در زمینـه و بسـتری کـه بـرای رویکرد انتقادی و پرسش از هنجارهای به چـالش فراخوانـده شـده در عصـر پسـاکرونایی فراهم آمده است ، سوال این مقاله به طور مشخص این بود که : اپیـدمی و پانـدمی ویـروس کرونا، چه چالش یا چالش هایی را برای «سکولاریسم » بـه عنـوان ایـده و هنجـار مرکـزی تمدن هژمون غربی ایجاد کرده است ؟ در بستر مطالعـات انتقـادی کنـونی و بـا کاربسـت نظریه «معرفت دینی» و درونداشت های پشتیبان از آن ، و طی مطالعه ای اسنادی بـه دسـت آمد که با بحران کرونا، هنجارهای الهیـاتی و بـه استضـعاف کشـیده شـده ی «خداپایـه » و معنوی، دوباره به عرصه توجهات شناختی آمده اند.
این مقاله با توجه به این تحولات معرفتی و در چنین بستر انتقادی، هنجاری، در شـرایط پساکرونایی، سوال اصلی خود را در زمینه دینی و معرفتی، چنین مطرح می کند که : «اپیـدمی و پاندمی ویروس کرونا، چه چالش یا چالش هایی را برای «سکولاریسم » بـه عنـوان ایـده و هنجار مرکزی تمدن هژمون غربی ایجاد کرده است ؟» سکولاریسـم را در فارسـی بـا معـادل های «نادینی »، «دین زدایی »،«دیانت زدایی »، «غیـر دینـی کـردن »، «دنیـوی سـازی»، «دنیـوی کردن »، «دنیوی شدن »، «دنیوش »، «دنیاگرایی »،«سکولارسازی »،«عرفی شدن »،«جداسازی دیـن از دنیا»و «جدا انگاری دین و دنیـا»(شـجاعی زنـد، ١٣٨١: ٥٧)، ترجمـان کـرده انـد، معـادل «عرفی شدن » به تعریف مختار در این مقاله نزدیک است که سکولاریسم را تحـت تـأثیر آن چیزی که از فرایند غرب -مسیحی در عـالم انتشـار یافتـه اسـت «فـردی شـدن دینـداری» و «خصوصی و حتی شخصی شـدن دیـن » معنـا مـی کنـد کـه تجلیـات مختلـف آن در بیـان اندیشمندان دین پژوه به تفصیل آمده اسـت (ر.