Abstract:
از به کارگیری واژه و دیدگاه فمنیسم در پژوهش های اجتماعی زمان زیادی نمی گذرد. اما شروع این فعالیت را می توان از اواخر قرن هجدهم و اوائل قرن نوزدهم در کشورهای پیشرفتة سرمایه داری به منظور دفاع از حقوق اجتماعی و سیاسی زنان و رهایی آنها از ستم؛ همچنین رفع تبعیض جنسیتی و برابری حق زن و مرد دانست. فمنیسم ها بر این باورند که جهان را مردان تعریف نموده اند و زنان در این تعریف مردانه نادیده انگاشته شده اند. تحت تاثیر فمنیسم غرب جریان جدیدی در ایران ورود پیدا کرد. ورود جریان فمنیسم در ایران همزمان با ورود تجدد طلبی و روشنفکری از دورة فتحعلی شاه قاجار شروع شد و تا زمان پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی ادامه داشت. با توجه به نفوذ این جریان فکری در ایران جایگاه زنان در حوزه های اجتماعی و سیاسی ارتقاء پیدا کرد. همچنین بعد از انقلاب اسلامی، زنان در اجتماع حضور دو چندان داشتند. پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که رویکرد فمنیسمی در غرب چه ایدئولوژی را دنبال می کرد؟ آیا فمنیسم غربی با آموزه های اسلام قابل جمع است؟ فرضیه تحقیق بر این پایه استوار است که فمنیسم غربی با آموزه های اسلام و سنت های دینی و ملی ایران قابل جمع نیست. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد.
The use of the term of feminism did not take much time in social research. However, the beginning of this activity can be seen from the late eighteenth and early nineteenth centuries in advanced capitalist countries in order to defend women's social and political rights and free them from oppression, as well as the elimination of gender discrimination and the equal rights of women and men. Feminists believe that the world has been defined by men, and women have been ignored in this male definition. Under the influence of Western feminism, a new paradigm entered Iran. The arrival of feminism in Iran began with the arrival of modernity and intellectuals; from the era of Fath Ali Shah Qajar, and continued until Pahlavi and the Islamic Revolution. Due to the influence of this intellectual trend in Iran, the status of women in the social and political fields was promoted. Moreover, after the Islamic Revolution, women in the society had a greater presence. The present research seeks to answer these questions: what ideology the feminist approach in the West was pursuing? Can western feminism be integrated with the teachings of Islam? The research hypothesis is based on the belief that Western feminism cannot be integrated with the teachings of Islam and the religious and national traditions of Iran. The present research is descriptive-analytic.
Machine summary:
فمنیسم گاهی به عنوان مبارزه برای حقوق برابر زنان با مردان مطرح بوده، گاه بر برتری زنان بر مردان نه از نظر حقوقی و در واقعیت اجتماعی، بلکه از نظر اخلاقی تأکید داشته، گاه تفاوت زن و مرد را نقطه عزیمت خود قرار داده است و گاه اساساً زن و مرد، زنانگی و مردانگی را اموری غیر جوهری و یا برساخته اجتماعی معرفی کرده است.
جنبشی که از جهت تاریخی، شکل گیری آن، دو مرحله را یکی از ابتدای قرن نوزدهم میلادی تا پس از جنگ جهانی اول حداکثر تا سال 1920 میلادی به خود دیده است که در آن دستیابی زنان به حق رأی و فرصتهای برابر، اصول اولیه تلقی میشد، و مرحله دوم آنکه از دهه شصت میلادی به رهبری خانم «سیمون دوبووار 3 » آغاز و با گرایشهای تند و افراطی زنانه و فریاد و شعار برابری کامل زن و مرد در تمام عرصهها خود را نمایان ساخت و درست همین زمان نقطة آغاز آن رهیافتی شد که از اوایل قرن نوزدهم میلادی تاکنون به فمنیسم مشهور گشته است.
در این دوره سه گرایش فمنیسمی از همه پررنگ تر بود: (مشیرزاده، 1381: 252-251) فمنیسم لیبرال این مکتب متذکر میشود که برای احقاق حقوق زنان، باید در چارچوب حکومتهای لیبرالی مبارزه کرد، براساس این دیدگاه حکومت بر درستی بنا شده، اما حقوق و امتیازاتی که اعطا میکند باید به همه زنان تعمیم یابد، اعتقاد پیروان این مکتب این است که نقشهای جنسیتی و پیش داوریهای تبعیض- آمیز، باورهای پذیرفته شده دربارة تفاوتهای طبیعی در جنس و روابط اجتماعی است که سرنوشت متفاوتی برای زن و مرد رقم میزند، در نتیجه، لیبرالها، مخالف نقشهای کلیشهای در خانواده و جامعه هستند.