Abstract:
اقتصاد خرد رایج، در حقیقت از مجموعهی پیش بینیهای کلی درباره رفتار واحدهای اقتصادی تشکیل
میشود. این اقتصاد برای پیش بینی رفتار، ابتدا هدفی را برای فاعل در نظر میگیرد و سپس روشی را برای دستیابی به آن هدف فرض میکند. محور بیشینه سازی منافع شخصی و روش عقلانی رفتار کردن در شکل ابزاری آن است. با در نظر گرفتن دو فرض مزبور، ارائه یک پیش بینی کلی برای واحدهای اقتصادی میسر میشود. از دیدگاه اسلام دو پیش فرض مزبور، آنگونه تصویر شدهاند که با ارزشهای اسلامی همخوانی ندارد بلکه لازم است پیش فرضهای دیگری متناسب با ارزشهای اسلامی جانشین آنها شود. رفتار یک فرد مسلمان در ابعاد مختلف و از جمله بعد اقتصادی متأثر از ارزشهای اسلامی است و ارزشهای اسلامی نیز به نوبه خود مبتنی بر اعتقادات اسلامی است. پژوهش حاضر به واقع سازی فروض نظریه تقاضا و همچنین منطق در رفتار تقاضا کننده در جامعه اسلامی می پردازد. و در نهایت معیارهای ارزیابی مبانی عملی مصرف جامعه اسلامی با نگاهی به مصرف در اقتصاد ایران پیشنهاد می گردد.
Conventional Microeconomics, in fact, the general predictions about the behavior of economic entities is formed. To predict the behavior of the economy, Initially, considers the target for the agent, then the way to achieve that goal assumes.
Axis maximization of individual interests and behave in a rational way means it. Considering the assumption, provide an overall prediction for economic units is possible.
In Islam These two assumptions, As portrayed, are not consistent with Islamic values , But it is necessary presuppositions no longer fits them to be replaced with Islamic values.
The behavior of a Muslim in various aspects, including economic dimension is influenced by Islamic values And Islamic values, in turn, is based on Islamic beliefs. This study will be discussed the situated of assumptions of the theory of demand and As well as the logic of demand behavior in the community of Islam. finally evaluation criteria Practical principles of Islamic society Consumption with a view the Consumption in the Iranian economy is suggested.
Machine summary:
به نظر مي رسد که در نظريه رايج تقاضا، رضايت خاطر به معناي اعم آن اراده شده است و شامل هردو دسته مي شود؛ زيرا در جوامع سرمايه داري، افراد علاوه بر خواسته هاي جسماني ، خواسته هاي رواني خود را نيز ارضا ميکنند، آيا مي توان گفت اين نظريه ناظر به تقاضا کنندگاني است که به ارضاي خواسته هاي جسماني و آنچه به نحوي مربوط به آن مي شود بيشتر اهميت مي دهند يا در ارضاي خواسته هاي روحي و رواني به فوايد مادي و دنيوي انها توجه بيشتري معطوف مي دارند، مانند خواسته هاي تفوق طلبي ، شهرت و خود نمايي ؛ زيرا در رفتار مصرف کننده معمولا منحني مطلوبيت نهايي را نزولي و منحني هاي بي تفاوتي را محدب رسم مي کنند.
حـال اگر شخصـي بـه انگيـزه اينگونـه منـافع کـالاي را تقاضـا کنـد کـه تحـت يکـي از عنـاوين مـذکور (قرضالحسنه ، انفاق، تقوا، مقدمات ازدواج مندرج مي شود، مي توان رضايت خاطري را که خداوند از تقاضاي آن کالا در حين مصرف و پس از آن به او عطا مي کند، با رضـايت خـاطر حاصـل از مصـرف کالاي ديگر مقايسه کند (انصاري و همکاران، ١٣٧٨)، اما اين مطلب به نظر صحيح نمـي آيـد؛ زيـرا پاره اي از عنواين مذکور از امور قصدي هستند و در صورتي پاداش دنيوي و اخروي را دربردارند که براي رضاي خدا انجام گيرند، نه دست يابي به مقاصد دنيوي.