Abstract:
پژوهش حاضر باهدف تحلیل محتوای کتاب مطالعات اجتماعی پنجم دبستان چاپ سال 1398 ازلحاظ میزان توجه به نقش زنان در مقایسه با مردان در خانواده و جامعه انجامگرفته است. پژوهش حاضر از نوع، کمی -کیفی و روش آن تحلیل محتوا میباشد. جامعهی آماری شامل تمام کتاب درسی مطالعات اجتماعی پایه پنجم دبستان بوده و نمونه آماری برابر با جامعه آماری است. ابزار پژوهش چکلیست محقق ساخته است که اعتبار آن توسط اساتید این حوزه مورد تأیید قرار گرفت و جهت تحلیل دادهها از شاخص فراوانی و درصد فراوانی استفاده شد. روایی محتوایی کدگذاری توسط دو پژوهشگر دیگر موردبررسی قرار گرفت و پایایی آن از روش توافق کدگذاران (ضریب هولستی) (80%) و بازنمایی (95%) برآورد شد. عمدهترین نتایج پژوهش بیانگر آن است که؛ 67% تصاویر مربوط به حضور مرد در خانواده و 33% تصاویر مربوط به حضور زن در خانواده است. از کل تصاویر مربوط به حضور در جامعه 80% مربوط به مردان و 20% آن متعلق به زنان است. از کل کلمات 73% کلمات مربوط به حضور مرد در خانواده و 27% کلمات مربوط به حضور زن در خانواده است. از کل کلمات مربوط به حضور در جامعه 97% آن گویای حضور مردان و 3% آن بیانگر حضور زنان در جامعه است. از کل جملات 50% جملات مربوط به حضور زن در خانواده 50% جملات مربوط به حضور مرد در خانواده و 83% جملات مربوط به حضور مرد در جامعه و 17% مربوط به حضور زن در جامعه است.
The aim of this study was to analyze the content of the fifth grade social studies textbook published in 1398 in terms of the degree of attention to the role of women compared to men in the family and society. The present research is of quantitative-qualitative type and its method is content analysis. The statistical population of the study includes the whole textbook of social studies in the fifth grade of primary school and the statistical sample is equal to the statistical population. The research tool has made a researcher checklist, the validity of which was confirmed by professors in this field, and the frequency index and frequency percentage were used to analyze the data. The content validity of the coding was examined by two other researchers and its reliability was estimated by the regression method (Holsti coefficient) (80%) and representation (95%). The main results of the research indicate that; 67% of the images are related to the presence of men in the family and 33% of the images are related to the presence of women in the family. Of the total images related to the presence in society, 80% belong to men and 20% belong to women. Of the total words, 73% are related to the presence of a man in the family and 27% are related to the presence of a woman in the family. Of all the words related to presence in society, 97% indicate the presence of men and 3% indicate the presence of women in society. Of the total sentences, 50% are related to the presence of women in the family, 50% are related to the presence of men in the family, 83% are related to the presence of men in society, and 17% are related to the presence of women in society. Therefore, the highest percentage of images and words is related to the presence of men in the family and society, and women have a lot of sentences related to the presence of men and women in the same family, but sentences related to the presence of men in society have more frequency.
Machine summary:
دانشگاه فرهنگيان فصلنامۀ علمي تخصصي پژوهش در آموزش مطالعات اجتماعي دورة سوم ، شماره اول ، بهار ١٤٠٠ بررسي ميزان توجه به نقش زنان در مقايسه با مردان در خانواده و جامعه در کتاب مطالعات اجتماعي پنج دبستان ارسال :١٣٩٩/١١/١٥ فرخ رو جليلي ١، ميترا حيدري 2 3 پذيرش : ٣/٢٠/ ١٤٠٠ نرگس قدسيان چکيده پژوهش حاضر باهدف تحليل محتواي کتاب مطالعات اجتماعي پنجم دبستان چاپ سال ١٣٩٨ ازلحاظ ميزان توجه به نقش زنان در مقايسه با مردان در خانواده و جامعه انجام گرفته است .
در تحليل محتواي کتب درسي به جنسيت از ديدگاه هاي مختلف ازجمله نقش جنسيتي، نقش هاي کليشه اي، تبعيض جنسيتي پرداخته شده است نمونه اي از اين تحقيقات به شرح زيرند: افشاني، عسکري و فاضل نجف آبادي (١٣٨٨) در تحقيقي تحت عنوان «بازتوليد نقش هاي جنسيتي در کتاب هاي فارسي مقطع ابتدايي» دريافتند که تصاوير جنس مذکر به وضوح بيشتر از تصاوير جنس مؤنث است .
نتايج تحقيق مرزوقي و منصوري (١٣٩٤) در تحليل محتواي کيفي کتاب هاي درسي دورة ابتدايي شامل کتب هديه هاي آسماني ، فارسي و مطالعات اجتماعي از منظر جهت گيري جنسيتي نشان داد که زنان معمولا در نقش افرادي احساسي و زيردست و مردان با ويژگي هاي شخصيتي خردمحور و دستوردهنده ظاهرشده اند.
اسماعيلي، خورشيدي و رضاييشريف (١٣٩٥) در تحليل محتواي کتاب هاي مطالعات پنجم و ششم ابتدايي بر اساس کليشه هاي جنسيتي نتيجه گرفتند؛ در کتب مذکور صفات قدرتمند شخصيتي مانند توانايي رهبري به مردان و صفات احساسي، عاطفي مثل مهرباني بيشتر به زنان نسبت داده شده است ؛ که اين خود نشان از تبعيض در کتب مطالعات اجتماعي دارد.