Abstract:
کودکان جهت استفاده از آموزشهای دبستانی باید از نظر مهارت یکپارچگی دیداری-حرکتی به سطح رشد لازم رسیده باشند. لذا پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی فعالیتهای پروژه طیف بر یکپارچگی دیداری-حرکتی در کودکان پیشدبستانی انجام شد. روش انجام این پژوهش، آزمایشی (پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 5تا 6ساله پیشدبستانی در سال 98-97است و حجم نمونه با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و 30 کودک به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) قرارگرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، برای سنجش ادراک دیداری–حرکتی، آزمون بندر-گشتالت (1975) است و برای تجزیه و تحلیل دادهها از (کوواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر در مهارت ادراک دیداری–حرکتی کودکان پیشدبستانی تاثیر دارد. برای تقویت اداراک دیداری-حرکتی کودکان میتوان از آموزش براساس هوش چندگانه گاردنر استفاده نمود.
Machine summary:
واژه هاي کليدي: پروژه طيف ، هوش چندگانه گاردنر، يکپارچگي ديداري-حرکتي، کودکان پيش دبستاني 903 دوره ٧، شماره ١، بهار ١٤٠٠، صفحات ٩١٨- ٩٠٣ مقدمه : در عصر حاضر، تعليم و تربيت و به طور کلي تحصيل بخش مهمي از زندگي هر فرد را تشکيل ميدهد، به علاوه کيفيت و کميت تحصيل نقش مهمي در آينده فرد ايفا ميکند.
تواناييهاي ادراکي- ديداري و قابليت استفاده از اطلاعات ديداري براي انجام يک رفتار حرکتي، به يکپارچگي ديداري-حرکتي 1 Project Spectrum 2 Wyk, Coetzee, Pienaar 3Fears 17 Zemloc, Vinci-Booher ,James 905 دوره ٧، شماره ١، بهار ١٤٠٠، صفحات ٩١٨- ٩٠٣ (رضايي و همکاران ، ١٣٩٧) رشد مهارت هاي بينايي-فضايي، تجزيه و تحليل بينايي (شجاعي، ١٣٩١) مربوط ميشود.
قريب به اتفاق نتايج تحقيقاتي که در اين زمينه صورت گرفته ، به طور مثال در پژوهش شجاعي (١٣٩١)، حميديان جهرمي، رضاييان ، حقيقت (١٣٩١)، قليچ پور، شهبازي، باقرزاده (١٣٩٢)، احمدزاده ، عبديمقدم ، فرخي (١٣٩٣)، ربيعي و کاکابراتي (١٣٩٥)، عقدايي، عظيم زاده ، اکبري (١٣٩٦)، حاکي از آن است که اين مهارت از طريق آموزش و برنامه هاي آموزشي قابليت رشد و تقويت را دارا ميباشد.
نظريه هوش چندگانه به عنوان نوعي راهکار و روش تدريس موثر از 1 Best, Bhowmick, Brenner, Cundall, Farmer, Patel, Ross 2 Wang, Wu, Hsu 3 Botiș 912 دوره ٧، شماره ١، بهار ١٤٠٠، صفحات ٩١٨- ٩٠٣ طريق ارائه ابزارهاي يادگيري چند جانبه و فرصت هاي ارزيابي، درعمل به يک رويکرد آموزشي تبديل شده است و يک استراتژي يادگيريمحور است که تشخيص ميدهد افراد داراي ظرفيت ، استعدادها، ترجيحات يادگيري متفاوت هستند و در صورت فرصت هاي مناسب ميتوانند هوش خود را فعال کنند.