Abstract:
پژوهش حاضر با مقایسه نحوۀ روایت تاریخ روادیان در منابع تاریخی و دیوان قطران تبریزی شاعر دربار فرمانروایان این سلسله به بررسی تفاوتهای این دو روایت میپردازد. مسئلۀ اصلی این پژوهش نشان دادن اهمیت روایت شاعرانه قطران برای تکمیل، توسعه و تصحیح گزارشهای منابع تاریخی از دورۀ روادیان است. با توجه به دوری آذربایجان از مرکز خلافت عباسی و استقلال نسبی روادیان از آل بویه و سلجوقیان، روایت منابع تاریخی از آنها بسیار کوتاه و مقطعی و فاقد پیوستگی زمانی و مکانی است. افزون بر آن، این روایت از حوزۀ سیاسی و نظامی فراتر نمیرود و تنها زمانهایی را در بر میگیرد که بخشی از وقایع روادیان به مرکزیت خلافت عباسی و یا آل بویه و سلجوقیان پیوند مییابد. بر خلاف روایت منابع تاریخی، قطران گزارشی از روادیان ارائه میدهد که دارای پیوستگی زمانی نیم قرنه است. در گزارش او شخصیتهای بیشتری از این سلسله گنجانده شدهاند که در منابع تاریخی وجود ندارند. قطران هر چند به تبار و طایفۀ روادیان اشاره نمیکند، اما به بخشی از تاریخ فکری، فرهنگی و اجتماعی آنان میپردازد که در روایت منابع تاریخی وجود ندارد. بخش اعظم روایت قطران از تاریخ روادیان به چالش کشیدن روایت منابع تاریخی و نشان دادن نقایص و کاستیهای متعدد آنها است. این روایت معاصر و مستقیم تا حدودی میتواند امکان راستی آزمایی روایت منابع تاریخی را که عمدتا با فاصله زمانی و مکانی زیادی از آن دوره نوشته شدهاند، فراهم کند.
The present study compares the Rawadids history in the Islamic historical sources and the Divan of Qatran ,the poet of the court of this dynasty rulers. The main issue of this research is to show the importance of Qatran poetic narration for completing, developing and correcting the reports of historical sources from the period of Rawadids. Due to the distance of Azerbaijan from the center of the Abbasid caliphate and the relative independence of the Rawadids from the Buyids, the narration of historical sources about them is short and cross-sectional and lacks temporal and spatial continuity.this narration does not go beyond the political and military spheres and covers only the times when part of the events of the Rawadids is linked to the Caliphate or the Buyids and the Seljuks. Contrary to historical sources, Qatran provides a narrative report that has a half-century continuum. His report includes characters from this dynasty that do not exist in historical sources. Although Qatran does not refer to the lineage and clan of the Ravadids, his poems deal with a part of their intellectual, cultural and social history that does not exist in the narration of historical sources. Much of Qatran's narrative of the history of the Ravadids challenges the narrative of historical sources and shows their numerous flaws and shortcomings. This contemporary and direct narrative can to some extent provide the possibility of verifying the narration of historical sources that have been written mainly within a temporal and spatial distance from that period
Machine summary:
»(ناصرخسرو، ١٣٥٤: ١٠) چنان که در دیوان قطران دیده می شود او حداقل از سال ٤٣٢ق تا انقراض روادیان در سال ٤٦٣ق دو فرمـانروای روادی یعنی وهسودان و مملان و فرزندان آنان را مدح گفته و ضمن آن ، اوضاع آذربایجان را پـس از تسلط ترکان سلجوقی بر آنجا شرح داده و بیش از یـک سـوم اشـعار دیـوان قطـران در مـدح روادیان است .
بـه ایـن ترتیـب ، دیـوان قطران منبعی دست اول برای بررسی ٤٠ سال از تاریخ روادیان است که مهم ترین دورة تاریخی این سلسله هم محسوب می شود.
ایـن بی خبری ١٤٦ ساله از فرزندان محمدبن رواد و دست کم بی خبـری ١١٠ سـاله از نوادگـان رواد ازدی این پرسش را پیش می آورد که کسروی چگونه بر پایة یک شجره نامة فرضی و مـشابهت نام ها با واسطه ای به نام ابوالهیجا، وهـسودان فرمـانروای روادی آذربایجـان در سـال ٤٢٠ق را نوادة محمدبن رواد در سال ١٩٨ق می خواند؟ افزون بر این ، منجم باشی که برای سلسله هایی ، مانند شـدادیان یـا مروانیـان و سـلاریان از تعبیر بنی شداد، بنی مروان و بنی سلار استفاده کـرده (مـنجم باشـی ، بـی تـا: ٤٩٢/٤، ٤٩٨؛ همـان ، ٥٠٨/٥ به بعد)، برای روادیان چنین تعبیری به کار نبـرده و حکومـت آنهـا را «امـارة الروادیـه » خوانده است (همان ، ٤٩٧/٤-٤٩٨).
شهر خوش میراث توست ، آن را تو بایستی و لیک ناســــــزا مردم نسازد با دل مرد سزا هرکجا باشی تو کام خویشتـــــن یابی مـــــدام هرکجا گوران بوند آنجا بود آب و گیا بل جزاشان [خراسان ] خوش تر آید از وطن این است رسم باز بخشادت وطن ، یزدان بی چون وچرا(قطران ، ١٣٣٣: ١٦-١٤) تاریخ روادیان از ایـن زمـان تـا سـال ٤٥٠ق /١٠٥٨م کـه طغـرل ، ممـلان را بـه حکومـت آذربایجان گماشت (ابن اثیر، ١٩٧٩: ٦٥٠/٩) دوبـاره نـامعلوم اسـت .