Abstract:
تضمین ها، اشارات و تلمیحات ادبی از مصالح مهم سرایندگان برای تعمیق و
تنوع بخشی به شعر است . بررسی جلوه های بهره گیری از متون ادبی در
نوغزلهای محمدرضا روزبه که در دفتر«حرفهایی برای نگفتن»آمده اند،از
سویی به درک ژرف تر و بهتر این سروده ها و پشتوانة فرهنگی آنها می انجامد و
از دیگر سو ، ضمن نمایاندن علایق و دلبستگی های سراینده، به روشن شدن
میزان خلاقیت وی در بهره جستن از پیش متنها نیز کمک می کند. در این مقاله
به واکاوی پژواک دیگر صداها و جلوه های سروده های کلاسیک و معاصر
فارسی در نوغزل های محمدرضا روزبه پرداخته شده است . نتایج نشان می دهد
که سرایندة«حرفهایی برای نگفتن»در یک شبکة در هم تنیدۀ شاعرانه ، هم از
آبشخورهای شعر کلاسیک و هم از مبانی اندیشگی و عاطفی، زبانی و
تصویری شعر معاصر بهره برده است تا از رهگذر ترکیب و تلفیق این دو،
نوغزل هایی زیبا و درخور بیافریند. روزبه با فراخوانی جلوه ها و عناصری از
ادبیات فارسی کهن و معاصر، برخی مایه های عاطفی و تصویری برای
نوغزل های خویش برمی گزیند . به ادبیات معاصر فارسی بیش از ادبیات
کلاسیک دل بستگی نشان می دهد. انس و الفت مداوم روزبه با سبک و سیاق
شعر نیما، تاثیری ژرف و ماندگار د ر معنا و تصاویر نوغزل های روزبه گذاشته
است؛ به همین دلیل، پژواک نام و شیوة نیما پربسامدترین صداست که در جای
جای سروده های وی شنیده می شود. روزبه از اشارات و تلمیحات به صورت
خام و کلیشه ای و با همان بود و نمود پیشین بهره نگرفته است . در بسیاری
موارد شاهد و اگویی و بازآفرینی(Recreation)پیش متن هستیم . گاه نیز شاهد
مخالف خوانی و نگاه و نگره ای عادت زدایانه هستیم . پاره های فراخوانی شده از
شعر دیگران، چنان با محور هم نشینی و سبک و سیاق شعر او پیوند خورده
است که خواننده تفاوت زبانی و سبکی بین متن مبدا و مقصد احسا س
نمی کند. در نوغزل های روزبه، بعد از نیما، صدای فروغ پر رنگ تر از دیگر
صداها دیده می شود.
Machine summary:
بررسی جلوههای بهرهگیری از متون ادبی در نوغزلهای محمدرضا روزبه که در دفتر «حرفهایی برای نگفتن» آمدهاند، از سویی به درک ژرفتر و بهتر این سرودهها و پشتوانۀ فرهنگی آنها میانجامد و از دیگر سو، ضمن نمایاندن علایق و دلبستگیهای سراینده، به روشن شدن میزان خلاقیت وی در بهره جستن از پیشمتنها نیز کمک میکند.
در این مقاله برآنیم که به روش تحلیلی و توصیفی، پژواک متون کلاسیک و معاصر فارسی را در نوغزلهای دفتر «حرفهایی برای نگفتن» بررسی کنیم؛ بنابراین ضمن اشاره به فراخوانی پیشمتنهای مختلف در نوغزلهای روزبه، رویکرد سراینده را به تضمینها، اشارات و تلمیحات ادبی مینمایانیم.
در بهرهگیری از تلمیحات ادبی غیر ایرانی به فراخوانی متونی از کافکا، شکسپیر و نیچه بسنده کرده است: چون کوچۀ بنبست به خود ختم شدم باز آه این گره کور چرا واشدنی نیست؟ (همان: 37) «بودن و یا نبودن؟» عمری در این ضیافت همسفرۀ فریبم همکاسۀ سرابم (همان: 40) تو گفتی: «جنگل اندیشهها آبستن مردی است» از این بوزینـــــــهخیز اما اَبَر انسان نمیروید (همان: 42) در نوغزلهای روزبه، پژواک نام و شیوۀ نیما پربسامدترین صداست که در جای جای سرودهها به وضوح قابل شنیدن است.
انس و الفت مداوم روزبه با سبک و سیاق شعر نیما، تأثیری ژرف و ماندگار در معنا و تصاویر نوغزلهایش گذاشته است؛ به همین دلیل، پژواک نام و شیوۀ نیما پربسامدترین صداست که در جای جای سرودههای دفتر «حرفهایی برای نگفتن» به وضوح شنیده میشود.