Abstract:
موضوع مقاله ی حاضر بررسی مولّفه های مکتب کلاسیسم در اشعار شهریار
است که در حد بالایی مجال بروز و ظهور یافته است . برای هم ین منظور، پس
از تعریف و معرفی این مکتب، ویژگی های برجست هی آن مکتب را با
مشخّصه های عقل، اخلاق، دین، تقلید و وضوح و روشنی در سروده های
فارسی شهریار بررسی کرده و گفته ایم که شهریار ضمن پیروی از عقل و
حکمت، همواره انجام کارهای عقلانی را به جوانان توصیه می کند . همچنین
وی با طرح پاره ای از مباحث اخلاقی و دینی در بعضی از شاهکارهای خود،
پایبندی عمیق و راستین خود را به آن ها نشان می دهد . نیز با تاثیرپذیری از
شیوه های شاعران کلاسیک، تقلید از روح طبیعت و بیان واضح و روشن،
توانسته است عواطف، تخیلات و اندیشه های خود را به زبان عموم مردم بازگو
نماید. نهایت این که شهریار به عنوان آخرین قلّه نشین شعر کلاسیک فارسی
واقعیتی بود که آمد، دید، متاثّر گشت، گفت، تاثیر گذاشت و رفت.
Machine summary:
برای همین منظور، پس از تعریف و معرفیِ این مکتب، ویژگیهای برجستهی آن مکتب را با مشخّصههای عقل، اخلاق، دین، تقلید و وضوح و روشنی در سرودههای فارسی شهریار بررسی کرده و گفتهایم که شهریار ضمن پیروی از عقل و حکمت، همواره انجام کارهای عقلانی را به جوانان توصیه میکند.
مثلاً ما میتوانیم همهی آثار جاودانی شاعران بزرگمان را «کلاسیکهای ادبیّات فارسی» بنامیم، ولی آنجا که بحث از مکتبهای ادبی در میان باشد، دیگر چنین معنی وسیعی مورد نظر نیست و در این مورد، عنوان کلاسیک به آن مکتب ادبی گفته میشود؛ که «پیش از پیدایش سایر مکاتب ادبی (در قرن هفدهم) در فرانسه، به تقلید از ادبیّات قدیم یونان و روم به وجود آمده باشد.
(همان،22) شهریار و کلاسیسم سئوال کرد رفیقی به سادگی از من تو را که این همه افکار نغز و باریک است چرا بسان دگر شاعران نه شنگولی افق همیشه برای تو تنگ و تاریک است پس از تأمّل بسیار گفتمشای دوست خجالتم چه دهی شعر من کلاسیک است شهریار در مقدّمهی کاملتری که بر دیوان خود با عنوان سبکها و مکتبهای شعر ایران نوشته است، اذعان میدارد که مهمترین مبارزهی ادبی که در فرانسه روی داده، مبارزهی کلاسیک و رمانتیسم است که کاملاً موضوعی بوده سیاسی و ساختگی که هنر را آلت دست قرار داده بود و روح هنر کاملاً از این مبارزه منزجر است.
» (سکرتان:16،1380) شهریار با این که دل باخته ی« حافظ» و اشعار اوست، در سخن سرایی سبکی نوین و اسلوبی دل نشین دارد و مکتب جدیدی به ادبیّات فارسی افزوده است که باید آن را «مکتب شهریار» نامید.