Abstract:
سحر و جادو از زمان قدیم بین مردم چنان مطرح بوده که بسیاری از مردم، حتی پیامبران الهی را به گواهی آیات، ساحر می پنداشتند. سحر در لغت به معنى هرکاری یاچیزى است که مأخذ آن مخفى و پنهان باشد، ولى در عرف عام غالباً به همان کارهاى خارق العاده اى مى گویند که با استفاده از وسایل مختلف انجام مىشود. سحر امری آموختنى است. برخی کسانی که از سحر استفاده می کنند، با شیاطین در ارتباط هستند . با توجه به این که در بعضی از آیات قرآن کریم سحر را از امور تخیلی و غیر واقعی شمردند و ظاهر بعضی از آیات قرآن کریم اشاره به حقیقی بودن دارند همین مساله باعث شده تا بین مفسرین اختلافی بوجود بیاید بعضی از آنها سحر را از امور واقعی می دانند و بعضی آن را غیر واقعی و تخیلی ؛ می توان به این نتیجه رسید که برخی از شعبه های سحر از امور واقعی است و تاثیر آنها مانند دارو بر مریض است، ولی اسلام، رفتن به سوی این امور و استفاده از آن را به شدّت نهی می کند . البته یادگیری سحر به طور کلی حرام نیست و در برخی موارد مثلا برای رد آن جایز است و افراد خاص خود را می طلبد؛ زیرا در غیر این صورت آثار مخرب فردی و اجتماعی یا حتّی خانوادگی به بار می آورد . پژوهش حاضر به بررسی سحر و جادو از منظر قرآن و روایات می پردازد.
Machine summary:
٣. فخر المحقيقين که از کساني است که تأثير سحر را قبول ندارند در کتاب ايضاح الفوائد في شرح مشکلت القواعد، آيه مورد بحث را نيز به عنوان دليل بر عدم واقعيت داشتن سحر ذکر مي کند و مي گويد: کساني که ميگويند سحر حقيقت و واقعيت ندارد به آيه فوق استدلل مي کنند با اين بيان که اگر براي سحر تأثيري وجود داشت مسلما ضرر به واسطه آن ثابت مي شد.
ايشان در اين تفسير در جواب کساني که معتقدند سحر حقيقت ندارد و صرف تخيل است و آيات دال بر عدم واقعيت داشتن سحر را نيز دليل مي آورند پاسخ مي دهد: 007 از عبارت ايشان چنين برداشت مي شود که وي هم تخيل بودن سحر را قبول مي کند و هم واقعيت داشتن آن را، زيرا ايشان صراحتا بيان مي کنند که ما انکار نمي کنيم که تخيل هم از اقسام سحر باشد، ولي علوه بر اينها اموري وجود دارد که مورد قبول عقل واقع شده است و همچنين در آيه سخن از سحر و تعليم به ميان آمده، اگر سحر حقيقت نداشت تعليم آن امکان نداشت و خداوند خبر نمي داد که آنها به مردم سحر را تعليم مي دادند و همچنين سوره فلق که مفسرين اتفاق نظر دارند بر اينکه سبب نزول اين سوره مسحور شدن پيامبر اکرم توسط مرد يهودي بوده است و پيامبر در اين حديث مي گويد که خداوند به من شفا داد.