Abstract:
قرآن به گواهی آیات عصمت(مائده/67.) و حفط(الحجر/9) با خطر تحریف و نابودی مواجه بوده و به گواهی تاریخ در محیط تزاحم مکانی با سلاسل جاهلی، صحابی، اموی و عبّاسی و در محاصرهی مکانی و زمانی این سلاسل؛ نازل و در شاکلهی سِیره و احادیث نبوی و وصوی تفسیر شده است و لذا برای دفع خطر یادشده از ابزاری به نام معراض کار گرفته است. این مقاله نخست مفاهیم مادّی، لغوی، فقهی، هیوی و صرفی معراض را معرّفی؛ آنگه مصادیق علمی، دلیلی، انصرافی و عملی مفهوم صرفی آن را ذکر نموده و به نتایجی نیز می رسد از جمله: 1ـ معصوم در احادیث مخالفدار خود از گونه های علمی، دلیلی و انصرافی و قرآن تنها از گونهی انصرافی استفاده کرده است با قرینه گذاری بر استفاده از معراض و بر معنی اراده شده. 2- قرآن به این دلیل از معراض استفاده کرده است که مخالفان به استفادهی ابزاری از قرآن، نیاز داشته و در صورت باز بودن راه توجیه از خطر منصرف می شدهاند. 3- حمل آیات مخالفدار بر معاریض که معانی توجیهی هستند و قطعا مراد نیستند بنمایهی اصلی مذهب تفسیری غیر شیعوی و عامل و محور اصلی اختلاف مسلمانان است. 4- بحث از معراض در آیات مخالفدار به معراض گشایی از این آیات، تحوّل عظیم تفسیری و اعتقادی و وحدت مسلمانان منتهی شده و به تبع آن، کلّ جهان را متحوّل می کند.
Machine summary:
»معراض« به کار رفته در قرآن و حديث 1 مرتضي نوروزي اسدال فدايي 2 چکيده قرآن به گواهي آيات عصمت)مائده: ٣٣( و حفظ)حجر: ٢( با خطر تحريف و نابودي مواجه بوده و به گواهي تاريخ در محيط تزاحم مکاني با سلسل جاهلي: حابي، اموي و عباسي و در محاصره مکاني و زماني اين سلسل نازل و در شاکله سيره و احاديث نبوي و وصوي تفسير شده است و لذا براي دفع خطر يادشده از ابزاري به نام معراض کار گرفته است.
ضرورت پژوهش قرآن هم کلم معراضي را حکايت و هم در آيات مخالفدار خود از معراض استفاده کرده است، اما تفاسير در دسترس يا بحث معراض را اصل ندارند و يا تنها از معراض در کلم حکايت شده که در زمان حکايت خود نه بار مورد اختلف دارد و نه معراضي است بحث کردهاند و اما به معراض به کار رفته در آيات مخالفدار قرآن که هم معراضي هستند و هم بار مهم اعتقادي و مورد انکار دارند حتا يک اشاره هم نکردهاند و کتب لغوي نيز از معراض به طور ناقص، با خلط بين مفهوم و مصداق و غير شفاف بحث کردهاند.
نکته اساسي؛ لفظ معراض گرچه هر پنج مفهوم شناسايي شده را دارد، اما اين مقاله به اين هدف به مفهومشناسي آن پرداخته است که مفهوم صرفي آن را که »مايعرض به« است معرفي کند، لذا ساير مفاهيم آن را به عنوان مقدمه شناسايي اين مفهوم آن ، شناسايي کرده است، زيرا آيات و روايات مخالفدار براي دفع خطر تنها از معراض به اين مفهوم استفاده کردهاند و لذا فصل دوم نيز تنها انواع مصاديق اين مفهوم آن را بيان ميکند.