Abstract:
حضرت ابراهیم بهعنوان دومین پیامبر اولوالعزم در میان قوم بتپرست و اجرامپرست خود، به تبیین اصل مهم توحید پرداختند. ایشان در احتجاجات خود از برهان، جدل و موعظه بهره گرفتهاند. آنچه در احتجاجات ایشان درخور توجه است، پرهیز از سخنان بیمنطق و استفاده از شیوههای منطقی است که تنها در پرتو دانش، بینش و یقین، دعوت به توحید میکند، نه براساس پندارها، خرافات، بافتههای میانتهی و وعدههای غیرعملی. ازاینرو، بهکارگیری برهان در سیره احتجاجی حضرت مورد توجه بوده است. این پژوهش با روش کتابخانهای و با مرور آیات قرآن کریم به این پرسش پاسخ داده است که چگونه حضرت ابراهیم براهین منطقی را در احتجاجات توحیدی بهکار بسته است؟ بنابر مطالعات انجامشده، میتوان به احتجاجاتی که در آن از قیاس استثنایی و اقترانی در اثبات توحید بهره گرفته شده است، اشاره کرد.
As the second prophet living among the worshippers of idols and celestial bodies, Prophet Abraham explained the important principle of monotheism. He used argument, dialectics and preaching in his argumentations. What is noteworthy in his argumentations is the avoidance of irrational words and the use of logical methods that call for monotheism only through knowledge, insight and certainty, not on the basis of fantasies, superstitions, false implications and impractical promises. Therefore, the use of argument in the Prophet's argumentation method has been taken into account. Using librarybased method and through reviewing the verses of the Holy Qur’an, this research has answered the question as to how Ibrahim used logical arguments in monotheistic argumentations. According to the carried out studies, one can refer to the argumentations in which exceptional and categorical syllogism have been used to prove monotheism.
Machine summary:
این پژوهش با روش کتابخانهای و با مرور آیات قرآن کریم به این پرسش پاسخ داده است که چگونه حضرت ابراهیم علیهالسلام براهین منطقی را در احتجاجات توحیدی بهکار بسته است؟ بنابر مطالعات انجامشده، میتوان به احتجاجاتی که در آن از قیاس استثنایی و اقترانی در اثبات توحید بهره گرفته شده است، اشاره کرد.
ثانياً، بهفرض كه مبناى آن بر افول بوده باشد، باز هم حجت از برهانى بودن خارج نمىشود؛ زيرا بنابر اين فرض هم، مىتوان گفت جناب ابراهيم علیهالسلام با ذكر كلمه «آفلين»، هم اشاره به برهان ادعاى خود كرده و هم سبب برائت خود از ربوبيت جِرم و شىء مزبور را بيان کرده است؛ زيرا بهخوبى آشکار است كه اگر انسان پروردگار خود را پرستش مىكند، ازاینروست که او رب و مدبر امور آدمى است، حيات، روزى، تندرستي، فراوانى نعمت، امنيت، علم، قدرت و هزاران مانند آن را به او افاضه كرده و او در بقاى خود از هر جهت به پروردگار خود بستگى و تعلق دارد (طباطبایی، 1374، ج7، ص260) و يكى از فطريات بشر همين است كه نیازهای خود را و آن كسى را كه نیازهایش بهدست او برآورده مىشود، دوست بدارد و حتى هيچ سوفيست و شكاكى هم در اين معنا شك و ترديد ندارد كه سبب پرستش پروردگار، همانا دوست داشتن اوست؛ بهخاطر جلب منفعت يا دفع ضرر و يا هر دو.