Abstract:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین سبکهای تفکر و هوش هیجانی و بر عملکرد خانوادگی در زنان متاهل شاغل در بیمارستان مرکز طبی کودکان شهر تهران در پاییز و زمستان ۱۳۹۹ میباشد. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی میباشد متغیرهای مستقل سبکهای تفکر و هوش هیجانی و متغیر وابسته پژوهش عملکرد خانوادگی می باشد جامعه آماری پژوهش ۱۸۱ نفر و نمونه آماری ۱۲۱ نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه سبک تفکر استرنبرگ، هوش هیجانی شات و پرسشنامه عملکرد خانوادگی(FAD) استفاده شد برای آزمون فرضیه و اهداف پژوهشی بعد از بررسی پیشفرضهای کلی و اختصاصی از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده در بخش آمار توصیفی از شاخصهای آماری چون فراوانی، میانگین، انحراف معیار، کمترین و بیشترین در بخش آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که سبک های تفکر و هوش هیجانی با عملکرد خانواده در کارکنان زن متاهل شاغل درمرکز درمانی رابطه وجود دارد. بین هوش هیجانی و اختلال عملکرد خانواده رابطه منفی و معناداری وجود دارد به عبارت دیگر بین هوش هیجانی و عملکرد خانواده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد همچنین بین سبک های تفکر و عملکرد خانواده رابطه معناداری وجود ندارد همچنین نشان داده شد بین سبک های تفکر و توانایی حل مشکل(مولفه عملکرد خانواده )رابطه وجود دارد و بین سبک های تفکر و ایفای نقش، آمیزش عاطفی و همراهی عاطفی(مولفه های عملکرد خانواده) رابطه وجود ندارد. همچنین بین هوش هیجانی و توانایی حل مشکل، ایفای نقش، آمیزش عاطفی و همراهی عاطفی(مولفه های عملکرد خانواده) رابطه وجود دارد.
The aim of this study was to determine the relationship between thinking styles and emotional intelligence and family functioning in married women working in Tehran Children's Medical Center Hospital in autumn and winter of 1399. Method: The research method in this study is descriptive and correlational. The independent variables of thinking styles and emotional intelligence and the dependent variable is family performance research. The statistical population of the study was 181 people and the statistical sample was 121 people who were selected by random sampling method to collect information. Sternberg Thinking Style Questionnaire, Shot Emotional Intelligence Questionnaire and Family Functioning Questionnaire (FAD) were used to test the hypothesis and research objectives after examining the general and specific assumptions of descriptive and inferential statistical methods used in descriptive statistics. Mean, standard deviation, minimum and maximum in inferential statistics section, Pearson correlation test, multivariate linear regression analysis was used.Conclusion: The results showed that there is a relationship between thinking styles and emotional intelligence with family performance in married female employees working in medical centers. There is a negative and significant relationship between emotional intelligence and family dysfunction. In other words, there is a positive and significant relationship between emotional intelligence and family functioning. There is also no significant relationship between thinking styles and family functioning. It was also shown between thinking styles and ability. Problem solving (family performance component) There is a relationship and there is no relationship between thinking and role playing styles, emotional intercourse and emotional companionship (family performance components). There is also a relationship between emotional intelligence and the ability to solve problems, role play, emotional intercourse and emotional companionship (components of family functioning (.
Machine summary:
براي جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه سبک تفکر استرنبرگ ، هوش هيجاني شات و پرسشنامه عملکرد خانوادگي(FAD) استفاده شد براي آزمون فرضيه و اهداف پژوهشي بعد از بررسي پيش فرض هاي کلي و اختصاصي از روش هاي آماري توصيفي و استنباطي استفاده شده در بخش آمار توصيفي از شاخص هاي آماري چون فراواني، ميانگين ، انحراف معيار، کمترين و بيشترين در بخش آمار استنباطي از آزمون همبستگي پيرسون تحليل رگرسيون خطي چند متغيره استفاده گرديد.
همچنين ، تعداد نمونه برابر با ١٢١ نفر، ارزش ضريب همبستگي پيرسون (r) برابر با (٠/٤٩٠-) و نيز ارزش معناداري(٠/٠٠١)، که اين ارزش کمتر از خطاي معنيداري مدنظر(٠٠٥=α) مي باشد در نتيجه رابطه بين هوش هيجاني با مولفه حل مشکل تاييد و فرضيه صفر رد مي شود.
همچنين ، تعداد نمونه برابر با ١٢١ نفر، ارزش ضريب همبستگي پيرسون (r) برابر با (٠/٣١٢-) و نيز ارزش معناداري(٠/٠٠١)، که اين ارزش بزرگتر از خطاي معنيداري مدنظر (٠٠٥=α) مي باشــد در نتيجه رابطه بين هوش هيجاني با مولفه همراهي عاطفي تاييد و فرضيه صفر رد مي شود.
تعداد نمونه برابر با ١٢١ نفر، ارزش ضريب همبستگي پيرسون (r) برابر با ٠/٦٧٥ و نيز ارزش معناداري نيز در سطح (٠/٠٠١) معني دار بود فر ضيه فرعي سوم پژوهش : »ســبک هاي تفکر و هوش هيجاني قادر به پيش بيني عملکرد خانواده در کارکنان زن متآهل شاغل در بيمارستان مرکز طبي کودکان تهران مي باشند.
نتيجه گيري پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين سبک هاي تفکر و هوش هيجاني با عملکرد خانوادگي در کارکنان زن متاهل شاغل در بيمارستان مرکز طبي کودکان تهران در بازه زماني پاييز و زمستان ١٣٩٩ انجام شد.