Abstract:
امروزه اهمیت فرآیند مدیریت بر کسی پوشیده نیست. کشورهای صنعتی پیشرفته از ده ها سال قبل به این مقوله توجه داشته اند و عملا توسعه خویش را مدیون بهبود شیوه های قبل مدیریت می دانند. در حالیکه کشورهای در حال توسعه هنوز درگیر مسایل و مشکلاتی از قبیل فقر و رشد نرخ جمعیت، نرخ بالای بیکاری، تورم، افسار گسیخته اتلاف، استقرار یافته و بر اساس داده می شوند. طبق این دیدگاه موسسات آموزشی خود را تغییر می دهند تا به افرادی که آمادگی تغییر در خود دارند کمک کنند و معترفند قصور در ایجاد شرایط مناسب برای موفقیت افراد جامعه باعث خسارت عظیم در بهره وری اجتماعی و عدم رضایت منابع انسانی خواهد شد. از اینرو سیستم آموزشی کشورهای در حال توسعه بایستی برنامه های آموزی خود را با روند تغییرات هماهنگ کنند. تدریس یک فعالیت پیچیده پویا، تعاملی هوشمندانه است و اگر قرار یاشد معلمین دانش آموزان مختلف جدید آشنا نمایند مستلزم شیوه خاص مدیریتی است تا از این طریق بتوانند اثر بخشی بیشتری به امر آموزش بپردازند.
Today, the importance of the management process is not hidden from anyone. Developed industrialized countries have been paying attention to this issue for decades and actually owe their development to the improvement of previous management methods. While developing countries are still plagued by issues and problems such as poverty and population growth, high unemployment, inflation, unbridled waste, are settled and given. According to this view, educational institutions change themselves to help people who are ready to change and admit that failure to create the right conditions for the success of society will cause great damage to social productivity and dissatisfaction with human resources. Therefore, the education system of developing countries should adapt their curricula to the process of change. Teaching is a complex dynamic activity, intelligent interaction, and if so, teachers are going to introduce different new students. It requires a special management style so that they can be more effective in training.
Machine summary:
دکتر علاقه بند در تعريف مديريت آموزشي مي گويد: مديريت آموزشي عبارت است از فرآيند برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت ، نظارت ارزشيابي و در مجموع اداره کردن کليه امور و فعاليت هاي مربوط به اموزش و پرورش در کتاب رهبري و مديريت آموزشي تأليف دکتر سيد محمد مير مکالي مديريت آموزشي اينچنين شده است : مديريت آموزشي فرآيندي است اجتماعي که با استفاده از دانش مديريت و تجربه عملي و با آگاهي و بهره گيري از علوم تربيتي، کليه امکانات و منابع مادي و انساني در جهت تقويت و ياري و بهبود تعليم و تربيت هم سو و هماهنگ نموده و براي رسيدن به اهداف آموزشي محيط مساعد مناسب را فراهم مي سازد.
سبکهاي مديريت و رهبري سبک هنجار مدار: اين سبک با تکيه بربعد هنجاري به انتظارات سازمان اهميت مي دهد و بر اين فرض استوار است که براي رسيدن به هرفهاي سازمان مي توان رويه ها، دستورالعمل ها و مقررات مناسب با وظتيف و انتظارات نقشهاي سازماني درآميخت و از کارکنان سازمان خواست که در انجام وظايف خود آنها را دقيقاً رعايت کنند لذا در اين سبک نيازمنديهاي سازمان سازگاري با توقعات و انتظارات آن بر ارضاي نيازها و احتياجات افراد مقدم بوده و ملاک موفقيت مدير با توجه به اين سبک سازگاري رفتار با انتظارات سازمان است و کمال زير دست تبعيت از قوانين مي باشد.