Abstract:
در قرن نوزده میلادی، امیل زولا با نگارش رمان ژرمینال، برای نخستینبار در تاریخ ادبیات فرانسه، طبقهی کارگر را به عنوان قهرمان و محرّک داستان وارد رمان کرد. وی تأثیر فراوانی بر روی نویسندگان رمانهای با محوریت انقلابهای کارگری برجای گذاشت. ماکسیم گورکی نیز از جمله نویسندگانی است که این مفهوم را دستمایهی نگارش آثار خود، از جمله مادر کردهاست. این جستار کوشیدهاست با رویکردی تطبیقی مفهوم انقلاب را در دو اثر یادشده، مورد بررسی قرار دهد. چگونگی پرداخت حوادث در دو اثر یادشده، عوامل ضروری در وقوع و پیشبرد اهداف انقلاب را از دیدگاه این دو نویسنده بر ما روشن میکند: فقر بهعنوان قوّه محرکه و آگاهی، رهبری، اتّحاد و از خودگذشتگی، بهعنوان مؤلفههای اصلی در پیشبرد اهداف انقلاب، نقاط مشترک هر دو اثر است. این اشتراکات در نقاطی همچون شخصیتپردازی و واقعگرایی دچار انفصال میشوند. در پایان، این دو نویسنده با نوید آیندهای بهتر، بذر امید را دل مبارزان راه عدالت میکارند.
By writing Germinal in the 19th century, Emil Zola brought the working class into the novel writing world as the motive and the hero of the stories for the first time in the French literature history. He had a significant impact on the writers who constantly wrote about revolution. Maxim Gorky is also among those who had taken this into sober consideration in his work, Mother. This comparative study aims to discover the concept of revolution in both of the above-mentioned works. The chains of events in both works illuminate for us the necessary elements for a revolution to occur. Poverty, as the main reason along with awareness, leadership, and sacrifice as the main factors are among the motives of progress with revolution in both novels. Such similarities are separated when it comes to characterization and realism. In the end the both authors give hope to the fighters by depicting a better future for them.
Machine summary:
فارســيان و عليــزاده (١٣٩٨) در مقالــه «بررســي تطبيقــي ادبيــات کارگــري از خــلال رمــان ژرمينــال اثــر زولا و ســال هاي ابــري اثــر درويشــان »، موضــوع کارگــر را مــورد مطالعــه قــرار داده انــد و بــا روش توصيفــي - تحليلــي و بــا بررســي مؤّلفه هــاي ادبيــات کارگــري در ايــن دو اثــر، بـه مطالعـه نقـاط مشـترک جامعـه کارگـران در فرانسـه قـرن نوزدهـم و ايـران دوره پهلـوي پرداخته انــد.
دو اثــر ژرمينــال و مــادر بــه فاصلــه دو دهــه از هــم نوشــته شــده اند؛ ولــي بــا توّجــه بــه زبان هــاي مختلــف دو اثــر، ايــن ســؤال مطــرح مي شــود کــه آيــا قبــل از نــگارش رمــان مـادر توسـط گورکـي ، رمـان ژرمينـال در روسـيه ترجمـه و بـه چـاپ رسـيده بـود؟ در مـورد سـال دقيـق ترجمـه و چـاپ ژرمينـال در روسـيه اطـلاع دقيقـي در دسـت نيسـت ؛ بنابرايـن بــا قطعيــت نمي تــوان گفــت گورکــي در نــگارش رمــان مــادر منحصــراً تحــت تأثيــر رمــان ژرمينــال بوده اســت ؛ هرچنــد باتوجــه بــه پيوندهــا و علايــق تاريخــي غيرقابــل انــکار ميــان اميـل زولا و جامعـه روسـيه ، فـرض بـر آن اسـت کـه ماکسـيم گورکـي از ادبيـات زولا متأثـر بوده اسـت ؛ چراکـه طبقـه کارگـر و مبـارزات آن هـا و مفاهيـم انقـلاب ، سـتم ديدگي تاريخـي و پيشــرفت اجتماعــي بــه ماننــد ژرمينــال ، بــا دغدغــه تمــام در اثــر پرورانــده مي شــوند؛ بنابرايـن در تحقيـق مـا مسـئله بينامتنيـت مطـرح نيسـت ؛ زيـرا ادبيـات تطبيقـي تنهـا مسـئله تأثيرپذيــري نيســت ؛ بلکــه بررســي شــباهت ها و تناظــر مضاميــن و مفاهيــم نيــز هســت کــه بــه بــاور پــاژو٢ شــرط لازم ، تعّلــق آن دو اثــر بــه زبان هــا يــا فرهنگ هــاي مختلــف اســت .