Abstract:
زمینه و هدف: امروزه با توجه به سرعت فزاینده تغییرات محیطی، نه تنها ارتقا و بهینهسازی عوامل سازمانی، بلکه اثر متقابل این عوامل نسبت به هم در هماهنگی با رویکردها و اهداف سازمانی بهعنوان موتور محرکه سازمانهای موفق دنیا محسوب شده و سازمانها را در موفقیت یا افزایش بهرهوری یاری میکند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، ارائه الگوی اثر هماهنگی دانش و مهارت پلیس در زمینه پیشگیری از جرم میباشد.
روش: پژوهش حاضر ازنظر بعد محیط، از نوع کتابخانهای و میدانی است. براساس کاربردی بودن نتایج، پژوهش حاضر کاربردی است. همچنین با توجه به موضوع، ماهیت پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری این پژوهش را، معاونان و مدیران میانی پلیس پیشگیری ناجا و رؤسا و مدیران پلیس پیشگیری فرماندهی انتظامی استانها به تعداد 230 نفر تشکیل میدهند. در این پژوهش برای انتخاب نمونههای آماری از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و نسبتی و تصادفی استفاده شد. برای روایی پرسشنامه از روایی صوری و برای پایایی از ضریب پایایی اشتراکی و ترکیبی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، با بکارگیری نرمافزارهای SPSS و PLS، از ضریب همبستگی، مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون تی تک نمونهای استفاده شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از آزمون تحلیل مسیر درخصوص میزان تأثیر هماهنگی دانش و مهارت پلیس در پیشگیری از جرم نشان میدهد، هماهنگی بر پیشگیری از جرم تأثیر مثبت و معناداری داشته و متغیر هماهنگی به میزان 57 درصد قابلیت پیشبینی پیشگیری از جرم را دارد. بنابراین دو مؤلفه دانش سازمانی پلیسی و مهارت مدیران پلیس به میزان 57 درصد قادر به تبیین پیشگیری از جرم هستند.
نتایج: نتایج پژوهش نشان میدهد، زمانی میتوان برنامههای پیشبینی و پیشگیری از جرم را در سازمان پلیس توسعه داد که مؤلفهها و اجزای دانش سازمانی پلیسی و مهارت مدیران پلیس بیشترین هماهنگی را با یکدیگر داشته باشند. به عبارتی هر قدر بتوان مهارت اجرای دانش سازمانی پلیسی را ارتقا داد، به همان اندازه موفقیت اقدامات پیشگیری از جرم را میتوان پیشبینی کرد.
Machine summary:
الگوي اثر هماهنگي دانش و مهارت پليس در پيشگيري از جرم / صياد درويشي ١ و يوسف محمدي مقدم ٢ تاريخ دريافت : 1396/03/13 تاريخ پذيرش : 1396/04/01 چکيده زمينه و هدف : امروزه با توجه به سرعت فزاينده تغييرات محيطي ، نه تنها ارتقا و بهينه سازي عوامل سازماني ، بلکه اثر متقابل اين عوامل نسبت به هم در هماهنگي با رويکردها و اهداف سازماني به عنوان موتور محرکه سازمان هاي موفق دنيا محسوب شده و سازمان ها را در موفقيت يا افزايش بهره وري ياري مي کند.
نتايج : نتايج پژوهش نشان مي دهد، زماني مي توان برنامه هاي پيش بيني و پيشگيري از جرم را در سازمان پليس توسعه داد که مؤلفه ها و اجزاي دانش سازماني پليسي و مهارت مديران پليس بيشترين هماهنگي را با يکديگر داشته باشند.
سازمان نيروي انتظامي به عنوان سازماني که مهم ترين نقش را در برقراري نظم و ايجاد و حفظ امنيت عمومي در جامعه را به عهده دارد در محيطي بسيار پيچيده و پر تلاطم با تنوع بالاي تهديدها عليه امنيت عمومي فعاليت مي کند و رويکردهاي متفاوتي را متناسب با نوع رفتارهاي متناقض با هنجارهاي رسمي و غيررسمي در جامعه اتخاذ مي کند و هرکدام از رويکردهاي اتخاذي در زمينه پيشگيري از جرم مانند رويکرد آينده سازي مبتني بر پيش بيني ، يا اقدامات قبل از وقوع جرم ، نيازمند نوع خاصي از دانش آفريني سازماني است و اينکه چه نوع از دانش آفريني سازماني ، تحقق اهداف پليسي را ميسر مي سازد، نيازمند داشتن الگوي هماهنگي اين عوامل و اجزاي دانش و مهارت است و بدون الگوي مناسب در اين زمينه نمي توان اثربخشي و توسعه عملکرد پليس را در زمينه پيشگيري از جرم بهبود بخشيد.